المپیک به عنوان بزرگ‌ترین جشنواره ورزشی در سطح جهان، سالها است که به سمبلی از صلح و دوستی تبدیل شده است و نماد آن متشکل از پنج حلقه رنگی به نشانه‌ی پنج قاره‌ی جهان است. حلقه زرد، نماد بزرگ‌ترین قاره‌ی جهان یعنی آسیا است، حلقه قرمز به نشان قاره آمریکا، آبی نماد اقیانوسیه، مشکی نماد قاره‌ی سیاه یا همان آفریقا و حلقه سبز نشانگر قاره سبز یا همان اروپا است، بازی‌های ورزشی روی یخ و برف نیز به مانند المپیک تابستانی هر چهار سال یک بار و تحت نظارت کمیته بین‌المللی المپیک در یکی از کشورهای دنیا برگزار می‌شود که امسال قرعه به نام روسیه افتاد. این کشور وسیع و سردسیر، فرصت آن را یافت تا با ساخت استادیوم‌های پیشرفته و سرپوشیده، و یک دهکده مجهز المپیک، چهره‌ای مدرن از روسیه را به نمایش بگذارد. این رویداد مناسبتی شد تا یادداشت حاضر را در خصوص این موضوع بنویسم. 
هر چند المپیک قدمتی کهن داشته و دیرینه آن به یونان باستان می‌رسد، اما کمیته بین‌المللی المپیک رسماً در سال 1894 تاسیس یافت و در همان بدو تاسیس پیشنهاد شد تا ورزش اسکیت روی یخ نیز در سبد ورزشهای المپیکی گنجانده شود. اما این ورزش تا سال 1908 جایی در المپیک نداشت؛ تا آن‌که برای نخستین بار و در المپیک لندن؛ به‌عنوان یکی از ورزشهای المپیکی، رسماً در برنامه المپیک قرار گرفت که البته بیشتر جنبه‌ای نمایشی داشت. چند سال بعد، یکی از شاهزادگان ایتالیایی پیشنهاد داد که یک هفته از المپیک تابستانی به انجام بازی‌های زمستانی اختصاص یابد که با آن مخالفت شد. اما همین ایده، چهار سال بعد در المپیک برلین اجرایی و در رشته‌های مختلف برگزار شد. پس از برگزاری دو دوره از المپیک و برگزاری کم‌رمق ورزشهای زمستانی، این بار در سال 1924، نخستین بار شاهد برگزاری هفته‌ی بین‌المللی بازیهای زمستانی در المپیک فرانسه بودیم، که با استقبال کم‌نظیری مواجه شد تا جایی که یک سال بعد تصمیم بر آن شد که بازیهای زمستانی در قالب المپیکی مجزا برگزار شده، و تحت نام المپیک زمستانی شناخته شود.
امروزه ورزشهای زمستانی، هواداران بسیاری در سراسر دنیا دارد و المپیک زمستانی سال 2014 سوچی شامگاه دیروز به طور رسمی در کشور روسیه افتتاح شد. پرچمداری کشورمان را حسین ساوه‌شمشکی برعهده داشت و تیم ملی کشورمان، امسال با پنج اسکی باز در رشته‌های آلپاین و صحرانوردی مردان و زنان شرکت کرده است. مراسم افتتاحیه بیست‌ودومین دور از بازی‌های زمستانی المپیک در استادیومی تازه‌ساخت به‌نام "ماهی" آغاز شد.کشور روسیه، برای دومین بار است که در تاریخ المپیک و پس از سال 1980 میزبان بازی‌های المپیک است. المپیک سوچی، با شکوه بسیاری برگزار شد؛ به گونه‌ای که لقب‌گران‌ترین بازی‌های المپیک زمستانی تاریخ را به خود اختصاص داد.
صرف‌نظر از زیبایی‌های چشم‌نواز المپیک و پیام صلح آن، اما این رویداد همواره در معرض تهدیدات و بحران‌های بسیار بوده است. آخرین مورد از این بحرانها، در مورد المپیک زمستانی سوچی بود که موجب شد تا این بازی‌ها تحت شدیدترین تدابیر امنیتی و درجوار تانک‌ها و موشک‌اندازهای ارتش روسیه برگزار شود. شورشیان تندروی چچنی‌تبار و جدایی‌طلبان روس، این رویداد را تهدید به حملات تروریستی کرده‌اند. اما مصاحبه‌های تلویزیونی با شرکت‌کنندگان در این المپیک نشان داد که این افراد با اشتیاقی زایدالوصف در این مراسم حضور یافته‌اند و واهمه‌ای از تهدیدات ندارند. به هر ترتیب، بسیاری از مسابقات ورزشی و بویژه المپیک زمستانی از همان بدو آغاز دچار بحران‌های کوچک و بزرگ شده‌اند، که در ادامه ‌این یادداشت ضمن مرور آنها، درسهایی از آن برای چگونگی مدیریت بحران و پیشگیری از بروز آن را بررسی می‌کنم.



1.    المپیک زمستانی 1968 فرانسه- بحران سرزده، سر می‌رسد
طی فینال مسابقات اسکی سرعت در سال 1968، اسکی‌باز اتریشی- کارل شرانز- مدعی شد که در طول مسیر خود رو به‌سراشیبی تپه‌های برف گرفته فرانسه، مردی سیاهپوش به ناگهان سد راه او شده و وی را از ادامه مسیر باز داشته است. او در این مسابقه با یکی از قهرمانان اسکی فرانسه، ژان‌کلادکیلی در حال رقابت بود که پس از حذف شرانز به مدال طلای این رشته دست یافت. مطبوعات در آن دوره به تکاپوی کشف این سوال افتادند که آیا مرد سیاهپوش ادعایی از جانب بازنده این دور از مسابقات، واقعیت داشته و آیا این اقدام در راستای پیروزی اسکی‌باز فرانسوی بوده است یا خیر؟
به هرترتیب این رویداد غیرمنتظره، به قیمت از دست رفتن مدال خوش‌رنگ طلای المپیک زمستانی فرانسه تمام شد. علاوه بر این، کارل‌شرانز موقعیت‌های بسیاری را به تبع این باخت از دست داد. در حالی که ژان‌کلاد که برنده‌ی این مسابقات بود، امروز نیز در کمیته المپیک صاحب‌منصب است.
نکته: همواره انتظار اتفاقات غیرمنتظره را داشته باشیم. درغیراین‌صورت، ممکن است تمام تلاشمان در یک لحظه نقش بر آب شده و قافیه را ببازیم. بویژه شرایط به شدت متلاطم و آهنگ پرشتاب تغییر در فضای  کسب‌وکار، امکان بروز وقایع غیرمنتظره را دوچندان می‌کند. بحران‌ها معمولا زمانی رخ می‌دهند که هرگز تصور آن نیز نمی‌رود. رویارویی و مدیریت موقعیت‌های غیرمنتظره و غافلگیرانه، نیازمند آمادگی، مهارت، سرعت عمل، برنامه‌ریزی، سرمایه‌گذاری، تجربه و تجهیز است و این نکته باید مورد توجه باشدکه بحران واقعیتی جدایی‌ناپذیر از ماهیت فعالیت سازمان‌ها به ویژه در هزاره سوم است. از این رو، به حداقل رساندن آثار منفی، عوامل تنش‌آفرین و خسارات ناشی از بحران، در گرو آمادگی قبلی است.


2.    المپیک زمستانی 1972 ساپوروی ژاپن- بحران نتیجه بدشانسی نیست بلکه در اثر سوءتدبیر است
 ژاپن نخستین کشور غیراروپایی و غیرآمریکایی میزبان المپیک زمستانی بود، که سالها بعد کره‌جنوبی نیز دیگر کشور آسیایی عهده‌دار برگزاری این فستیوال شد. در این سال نیز کارل شرانز اتریشی، با بدبیاری دیگری مواجه شد. او به دلیل دریافت سالانه 50 هزار دلار(معادل نیم میلیون دلار کنونی) از یک تولیدکننده‌ی اتریشی لوازم اسکی که اسپانسری او را برعهده داشت، از مسابقات کنار گذاشته شد. در آن سالها کلیه شرکت‌کنندگان المپیک باید در میان ورزشکاران آماتور بوده و حق دریافت کمک‌های مالی از اسپانسرها را نداشتند. به این سبب، شرکت ورزشکاران حرفه‌ای در این رویداد تا سالها ممنوع بود و به عنوان اقدامی خلاف قانون محسوب می‌شد.
نکته : بحران به منزله‌ی یک بازی پرهیجان است که قوانین خاص خود را دارد. برای مقابله با بحران  باید قوانین آن را دانست، والا نقره‌داغ خواهیم شد. البته قوانین و رعایت آنها، جنبه‌ای پیشگیرانه از بروز بحران دارند و به‌طورکلی مدیریت بحران ناظر بر پنج مقوله‌ی سازماندهی، ارتباطات، تصمیم‌گیری، شناخت عوامل بحران و قواعد آن و نیز کنترل این عوامل است. لذا بحران را می‌توان موقعیتی عادی دانست که در آن، مشکلات و مسائل مختلف به شکل پیش‌بینی نشده و غافگیرانه پدیدآمده و در چنین شرایطی ضوابط و قوانین مرسوم دیگر از کارایی لازم برخوردار نیستند. همانگونه که سقراط، بزرگ فیلسوف جهان می‌گوید،"یک زندگی مطالعه نشده ارزش زیستن ندارد"، بنابراین پیش از انجام هرکاری حتی‌المقدر ضوابط آن را استخراج و جوانب مختلف آن را شناسایی کنید تا کمتر دچار آسیب‌های ناشی از وقایع غیر مترقبه شوید.


3.    المپیک زمستانی سال 1976- بحران یعنی وقتی ذهنیت جمع،‌ ساز مخالف می‌زند
 کمیته بین‌المللی المپیک در سال 1976، دنور را به عنوان میزبان رویداد جهانی المپیک زمستانی انتخاب کرد، بی‌آنکه به افکار عمومی این منطقه توجه کند. دنوریها، که از پیامدهای منفی المپیک زمستانی و بویژه هزینه‌های سربار آن که از محل مالیاتهای عمومی پرداخت می‌شد نگران بودند، رای به نارضایتی از برگزاری آن دادند و به همین دلیل، المپیک زمستانی 1976 در اینسبورک برگزار شد.
نکته : تمرکززدایی با استفاده از خرد جمعی و ایجاد زمینه بهره‌مندی از افکار مختلف، از جمله مقدمات مدیریت صحیح و اصولی بر بحران و پیشگیری از وقوع آن است. لذا عقل جمعی را می‌توان پادزهر بحران دانست. بنابراین باید قدرت عقیده جمعی را درک کرد و برنامه‌ریزی‌ها را مبتنی بر آن صورت داد. به عنوان مثال، چنانچه مسئولین دنور به نظرخواهی از مردم آن اقدام نمی‌کردند، چه‌بسا شاهد فجایعی اجتماعی نظیر آنچه امروز در برزیل شاهد هستیم بودیم. وقایعی تلخ مثل اعتصاب، تخریب اموال عمومی ، تظاهرات سراسری ،... که اقتصاد را دست‌کم برای چندصباحی فلج کرده و چهره ملی یک کشور را مخدوش می‌سازد. بنابراین خرد جمعی می‌تواند عاملی حیاتی برای پیشگیری و یا درمان بحران باشد.


4.    المپیک زمستانی 1980 نیویورک - بحران یعنی وقتی تفکر بلند مدت فراموش می‌‌شود
 درحالی که دهکده‌ها و پارک‌های ساخته شده برای المپیک عموماً پس از پایان این رویداد، کاربری عمومی و تفریحی می‌یابند، اما این قاعده  برای المپیک زمستانی نیویورک صادق نبود و محل برگزاری و خوابگاه ورزشکاران بعدها کاربری دیگری یافت و به زندان تبدیل شد. امروزه بالغ بر700 نفر در این مرکز زندانی هستند و به طور حتم چهره‌ی مثبت ناشی از برگزاری المپیک زمستانی، امروزه به شدت مخدوش شده است.
نکته: افراد دارای تفکر استراتژیک همانند  خلبانی ماهر، نگاهی از بالا و ژرف نسبت به مسائل مختلف دارند و همچون یک لوکوموتیوران با تجربه، آهسته و پیوسته روی زمین حرکت می‌کنند. آنها گوشه چشمی به افق‌ها دارند و مثل نقاشی زبردست، نقش آینده را ترسیم می‌کنند. در تفکر استراتژیک نگاهی بلند مدت و مستمر داریم و لذا تفکر استراتژیک نه یک شغل پاره‌وقت و مسئولیتی مقطعی، بلکه وظیفه‌ای همیشگی بر دوش مدیران است. لذا، باید با تفکر بلند مدت و اندیشه‌ای ژرف و راهبردی، به میراثی که از خود برای آیندگان برجای می‌گذاریم توجه کرده و بهترین اثر خود را باقی گذاریم.



5.    المپیک زمستانی نروژ- حمله ناجوانمردانه به رقیب یعنی آغاز شکست
تونیا هاردینگ از جمله شرکت‌کنندگان رشته نمایشی اسکیت روی یخ بود که وقایعی تلخ را در این رویداد جهانی و نماد صلح و دوستی رقم زد. المپیک، همواره محلی برای نمایش جوانمردی و اوج اخلاق حرفه‌ای بوده است . هرچند مصدومیت، پدیده‌ای شایع در اثر برخوردهای معمول ورزشی است، اما باورپذیر نیست که فردی با هدف حذف رقیب خود و با اجیرکردن فرد دیگری، باعث مصدومیت عمدی رقیب شود. گفته می‌شود که در واقعه‌ای تونیا هاردینگ با همدستی شوهرش از یک خلافکار خواست تا به زانوی ورزشکار حریف، نانسی کریگان، ضربه‌ای وارد کند تا او از مسابقات جا بماند. این رویداد، از جمله بزرگ‌ترین رسوایی‌های ورزشی در طول تاریخ است، هرچند که دست‌آخر تیر هاردینگ به سنگ خورد. نانسی کریگان، در این مسابقات و پس از رفع مصدومیت مدال نقره گرفت، اما هاردینگ علاوه بر رسیدن به مقام هشتم برای همیشه از ورزش حرفه‌ای محروم شد.
نکته: همه‌ی ما علاقمندیم تا با پشت سرگذاشتن رقبا، قله‌های پیروزی را فتح کنیم. اما جوانمردی و رعایت قواعد حرفه‌ای، اصلی اساسی در پیشرفت است و تلاش ناسالم در جهت حذف رقبا، نطفه‌ی بحران را شکل می‌دهد و می‌تواند به بهای حذف خودمان از گردونه رقابت تمام شود.