شباهت باغبانی با اداره یک کسبو کار
من کشاورززاده هستم و کشاورزی را خوب میشناسم، امروز میخواهم از باغبانی بنویسم. باغ و باغبانی دیرینهای کهن در میان اقوام بشر دارد که گاه جایگاهی آئینی در فرهنگ ملل مختلف یافته است. باغها نمادی از نوع ارتباط انسانی با طبیعت پیرامونشان و نشان از احترام به محیط طبیعی و تقدس آن بوده است. گفته میشود که سابقه باغکاری به 3 هزار سال قبل از میلاد مسیح میرسد و مصریان باستان از نخستین مللی بودند که باغهایی را احداث کردند که البته در آن انواع درختان میوه و نباتات مختلف کشت میشد. سنت باغبانی بعدها به دیگر تمدنها نظیر یونان و روم راه یافت. ایرانیان نیز با الهامگیری از بهشت الهی، ابداعات فراوانی را در زمینه باغبانی انجام دادند. به نظرم آمد که شباهتهای بسیاری میان باغبانی و ادارهی یک کسبوکار وجود دارد. که مضمون این یادداشت را به همین موضوع اختصاص دادم.
باید در خاک سرمایهگذاری کنیم
گیاهان برای تغذیه صحیح به خاکی غنی و بارور نیاز دارند. بنابراین باید با کوددهی مناسب، تعویض خاک و بهرهگیری از انواع مواد ریز مغذی خاک را تغذیه کرد. خاک بستر رشد و بالندگی است و ریشههای خود را در آن میدواند. بنابراین خاک عنصری حیاتی در تکمیل چرخه حیات گیاه است و باید در آن سرمایهگذاری مناسبی کرد. این سرمایهگذاری باید در فواصل زمانی مناسب و با درنظرگرفتن شرایط و جوانب مختلف کار صورت پذیرد. بهرهگیری از مواد شیمیایی زودبازده اما سمی، تنها در کوتاهمدت میتواند رشد گیاهان را افزایش دهد. اما در نهایت به فساد خاک و از بین رفتن آن منجر میشود. خاک عنصری دارای حیات و زنده است، کسبوکار نیز سیستمی زنده و پویا است که عامل حیات آن متشکل از موارد متعددی از قبیل سرمایههای انسانی، زیرساختها و سیستم ها و فرایندهای مختلف است که باید در آن سرمایهگذاری مناسبی صورت گیرد و از آن مراقبت به عمل آورد، بی آنکه دست به اقدامات عجولانه و مسموم کردن فضای کسبوکار بزنیم . منابع انسانی شایسته و زیرساختهای سازمان، قابل قیاس با خاکی بارور هستند که حاصلخیزی آن وابسته به موارد مختلف از جمله سرمایهگذاری در رشد و بالندگی آنان است. آموزش، فرآیند حاصلخیزی سرمایههای انسانی را تعجیل میکند.
به فکر زمستان هم باشیم
شرایط کره زمین به شدت متغیر است و نمیتوان انتظار داشت که خاک در تمام فصول بارور باشد و محصول تولید کند. بنابراین باغبانان و کشاورزان ماهر به قول معروف به هنگام جیکجیک مستان، فکر زمستان را هم میکنند و با ذخیرهسازی غلات و بذر مناسب و همچنین فرآوردههای به عمل آمده از گیاهان در فصول باروری، خود را آمادهی زندگی زمستانه میکنند. بهعلاوه باغداران، گاه و بیگاه در اثر اتفاقات غیرمنتظرهای چون سرمازدگی، طوفانهای فصلی، کاهش بارندگی،... متحمل ضرر و زیانهای بسیار میشوند. به همین ترتیب سازمانها و شرکتهای مختلف نیز گاه در گرداب بحرانهای مختلف افتاده و بقایشان تهدید میشود. اما حتی بزرگترین بحرانها نیز به شرط مدیریت صحیح و آیندهاندیش میتوانند فرصتآفرین باشند. در چنین شرایطی برخی مدیران در میان امواج متلاطم بحران غرق میشوند و با افتادن در موضوعات حاشیهای، تمرکز و تسلط خود را بر کسبوکارشان از دست میدهند و هراسان و بیانگیزه و با جیبی خالی، احساس عمیقی از ضعف و درماندگی میکنند، حال آنکه باغبانان ماهر کسبوکار میدانند که میتوان از بحران، فرصت ساخت و گوی سبقت را ربوده و با برخورداری از امتیازات بازار، از رقیب پیشی گرفت. بنابراین مدیران سازمان باید با بهکارگیری منابع موجود به بهترین وجه ممکن، در راستای ارزشآفرینی قدم بردارند تا بتوانند آیندهای روشن برای کسبوکار خود ترسیم کنند. مدیران کارآمد میدانند که آیندهپژوهی و تفکر در خصوص آینده مهمترین راه مدیریت بحران است.
تمام لایهها اهمیت دارند
در باغبانی خاک را به لایههای مختلف تقسیمبندی میکنند و تمام این لایهها بسته به وظیفهای که دارند باید از حاصلخیزی و غنای مناسب برخوردار باشند. لذا تمام لایههاای خاک، حتی خاکهای زیرسطحی با اهمیت هستند، چراکه ریشههای رونده گیاه تا عمق خاک فرومیروند تا به منابع مغذی زیرزمینی متصل شوند. به همین ترتیب سازمانها نیز سیستمهایی چندلایهای متشکل از افراد با ویژگیهای مختلف هستند. لذا تمام لایههای سازمان از میز پذیرش و انتظامات گرفته تا سطوح ارشد سازمان دارای اهمیت بوده و باید مراقبت بهخصوصی از هر یک به عمل آورد. حال آنکه تا سالها در انتخاب نیروهای رده اجرایی سازمان سهلانگاری میشد، درصورتی که این افراد پیشانی سازمان و نخستین انعکاس از وجهه آن به شمار میروند. مقصود از میز پذیرش اشخاص یا موقعیتهایی است که مراجعهکنندگان در بدو امر با آنها سروکاردارند. تصور کنید شخصی برای انجام کاری راهی سازمانی میشود و یا با آن تماس میگیرد. طبیعتاً اولین اشخاصی که با او ارتباط مییابند، مدیر عامل و مدیران ارشد نیستند، بلکه اولین اشخاص همان افراد میز پذیرش هستند که از نگهبان دم در آغاز میشود، و این نشان از اهمیت کلیه ارکان و لایههای سازمان در ایجاد و بسط تجربهای خوشایند و بدستگرفتن مدیریت کل تجربه مشتری است.
گذشت زمان و تجربه؛ اکسیر بالندگی
باغبانان افرادی باحوصله و دقیق هستند که نتیجه مطلوب را در صبر و شکیبایی میدانند. یک درخت، یک شبه به بار نمینشیند و باید ماهها و بلکه سالها از آن مراقبت کرد تا به نتیجه مطلوب دست یافت. «فرهنگ جالیزی» اصطلاحی است که جدیداً به کار میرود و مقصود از آن انجام فعالیتهای زودبازده اما کماثر است، حال آنکه مدیریت یک سازمان باید عزم خود را جزم کرده و درست مانند یک باغبان کارآزموده و آیندهنگر تمام ذهنیت سیستماتیک خود را برای به ثمر نشاندن اهداف سازمان به کار گیرد تا این نهال ریشهدار شود. بنابراین مدیران سازمان باید بدانند که در کنار فرهنگ جالیزی باید به توسعه پایدار سازمان خود نیز بیاندیشند. لذا عمده فعالیتهای سازمان قابل مقایسه با کاشت درختی مثل درخت گردو است که گرچه دیرتر و سختتر به بار مینشیند، اما پایدارتر است و بر اطراف خود سایه میگستراند. به علاوه مدیران سازمانها باغبانهایی هستند که وظیفهی خطیری از جمله پرورش منابع انسانی شایسته را بر عهده دارند. در برخی سمینارها در باب اهمیت پرورش منابع انسانی کارآمد شعری را میخوانم که از قول حکیم چینی، کنفوسیوس است.
به مردم گفت دانشمند چینی سخن های مرا نیکو شمارید
اگر برنامه یکساله دارید برنج اندر حیاط خود بکارید
درخت میوه باید کاشت در باغ اگر برنامه دهساله دارید
اگر برنامه را صدساله باید به انسان ساختن همت گمارید
چو انسان تربیت کردید شاید جهانی را به دست او سپارید
به استقبال تنوع بروید و از حذف اضافات هراسی نداشته باشید.
جذب شدن پرندگان، حیوانات و باقی علفهای هرز به یک باغ، یک نشانه بزرگ محسوب میشود. توجه به این نشانهها و پیام نهفته در آن میتواند به بهبود وضعیت کشت و شادابی بیشتر گیاهان بیانجامد. هرس کردن در ادبیات باغبانی روشی برای حفظ و تجدید حیات درختان به کمک قطع قسمتهای زائد درخت با هدف افزایش رشد و قدرت رویش و زایش گیاه است. درختان و گیاهان با افزایش سن و تنشهای محیطی نظیر آلودگی، تحت فشار بوده و این فشار و عوامل نامساعد محیطی موجب عدم تعادل در اندام گیاه و ضعف و بیماری میشود. هرس کردن روشی است که میتوان با انجام صحیح و بهموقع آن عمر درخت را افزایش داد، به آن سروشکلی مناسب داد، از رشد بیقواره شاخهها جلوگیری کرد، امراض و آفات را کنترل کرد و مقاومت درخت را نسبت به عوامل محیطی افزایش داد. به علاوه گاهاً با گذشت زمان، باغبان متوجه میشود که گیاه را در جای مناسبی نکاشته است و باید تصمیم دیگری بگیرد. به همین ترتیب سازمانها نیز به عنوان موجودات زنده باید مدام در حال پویایی باشند و سازمان خود را پالایش کنند تا به بالندگی بهینه دستیابند. در بخش محصولات و خدمات نیز گاه موقعیتیابی ناصحیح صورت میگیرد که باید به کمک بازخوردهای بازار در آن تغییراتی ایجاد کرد. به همین دلیل مدیریت تغییر عامل اساسی چه در مقوله کشت و کار و چه در مباحث سازمانی است. باغبانی سه مرحله اساسی دارد؛ کاشت، داشت و برداشت. باید نهال مناسب را در بستر مناسب بکاریم. بهخوبی و با عشق از آن نگهداری کنیم تا به مرحله میوه دادن برسد، حال با لذت از میوه و سایه و سایر ثمرات آن بهرهمند میشویم. اداره یک سازمان نیز همین مراحل را دارد. حوصله کنید. جذب شایسته، نگهداشت شایسته و سپس بهرهبرداری شایسته در یک فضای همدلی موفقیتساز است. عالم عامل عاشق باشیم.