اکراسیا یا اهمال کاری چیست و چگونه با آن مقابله کنیم؟
در واقع ریشه این معضل بسیار قدیمی است و اولین بار فیلسوفان یونانی سقراط و ارسطو پی به این معضل برده و نام چنین رفتاری را آکراسیا گذاشتند. آکراسیا به حالتی گفته می شود که شما بر خلاف منطق ذهنیتان عمل میکنید. یعنی درست همان زمانهایی که به فعالیتی میپردازید در صورتی که میدانید که این زمان را باید صرف فعالیت دیگری میکردید.
به زبان ساده، آکراسیا عقب انداختن وظایف یا نداشتن کنترل شخصی در برابر انجام دادن آن ها به حساب میآید.
چرا برنامهریزی میکنیم ولی در انتها به آن عمل نمیکنیم؟
یکی از توجیهاتی که برای معضل آکراسیا میتوان داشت پدیده ای رفتاری است که به آن "تناقض زمان بندی" میگوییم. تناقض زمان بندی به این خاطر به وجود میآید که مغز انسان برای پاداش آنی، به مراتب ارزش بیشتری تا پاداش آتی قائل می شود.
زمانی که برای خود اهدافی چون انجام یک فعالیت ورزشی، نوشتن یک کتاب یا یادگیری یک زبان جدید را تنظیم می کنید، در واقع برای خود آینده تان برنامه نویسی می کنید. شما تجسمی از اتفاقاتی که دوست دارید در آینده تحقق یابند در ذهن دارید و این تجسم به مغزتان کمک می کند تا مزایای بلند مدت را به وضوح ببیند و درک کند.
اما زمانی که به عمل کردن و تصمیم گیری نهایی می رسید، برای آینده تصمیمی نمی گیرید شما در لحظه هستید و مغز شما به خود فعلیتان توجه دارد. تحقیقات روانشناسی نشان می دهند که مغز در این موقعیت به دنبال لذت یا پاداشی فوری است نه پاداشی که در آینده دور یا نزدیک تحقق میابد.
این مسئله یکی از دلایلی است که باعث می شود شما با انگیزه ی بالا برای ایجاد تغییری بزرگ به رخت خواب بروید اما در زمان بیداری خود را دوباره در الگوهای تکراری و همیشگی گم کنید. مغز شما زمانی برای پاداش بلند مدت ارزش قائل می شود که در آینده برنامه ریزی می شوند و در زمان حال همواره به دنبال پاداش آنی و لحظه ای می گردد.
با دانستن این موضوع و مقاومت در برابر لذت هایی که به طور لحظه ای ولی کوچک برایتان پیش می آید می توانید پلی میان جایی که هستید و جایی که می خواهید باشید ایجاد کنید.
چارچوبی که باید برای مبارزه با تعلل در انجام وظایف تنظیم کنید:
در ادامه سه راهکار برای مقابله با آکراسیا و به تعویق نینداختن کارها به شما معرفی می کنیم:
استراتژی اول: تنظیم فعالیت های آینده:
زمانی که ویکتور هوگو لباس هایش را از دسترس خارج کرد تا بر نوشتن تمرکز کند بدون آنکه بداند از ابزاری استفاده کرد که روانشناسان آن را "دستگاه تعهد" می نامند.
دستگاه تعهد انتخابی است که در زمان حال گرفته می شود و اعمال آینده را کنترل می کند. این روش رفتار های برنامه ریزی شده را به نحوی برایتان قفل می کند، شما را به سمت عادات خوب سوق داده و از عادات بد جلوگیری می کند.
برای ساخت یک "دستگاه تعهد" راه های زیادی وجود دارد. به طور مثال برای جلوگیری از پرخوری می توانید بسته بندی های کوچک غذایی را خریداری کنید یا غذایتان را در ظرف های کوچک میل کنید. می توانید سایت هایی که باعث خرید های غیر ضروری و ولخرجی می شوند را در مرورگرهای خود مسدود کنید.
جالب است بدانید برخی ورزشکاران از عمد کیف پول خود را در خانه جا می گذارند تا وسوسه به خرید فست فود نشوند. موقعیت هر فرد متفاوت است اما پیام این مطلب یکسان است: راه های کنترل رفتارتان را از قبل پیش بینی کنید و به قدرت تصمیم گیری در لحظه بسنده نکنید. به صورتی دیگر می توان گفت که سعی کنید معمار رفتارهای خود باشید نه قربانی آن ها.
استراتژی 2: از سختی شروع کار بکاهید.
احساس گناهی که به تعویق انداختن کارها برای انسان به وجود میآورد بسیار بیشتر از سختی انجام دادن آن کار است. به گفته روانشناس روس یادکووسکی، در میانهی راه انجام کاری سخت بودن بار ذهنی بسیار کمتری دارد تا به تعویق انداختن همان کار.
پس چرا هم چنان وظایفمان را به آینده موکول میکنیم؟ این مسئله به این خاطر است که قرارگیری در میانه مراحل پیشبرد کاری سخت نیست بلکه شروع آن کار بسیار مشکل و طاقتفرسا است. زمانی که فعالیتی آغاز می شود، انجام دادن آن به مراتب آسان تر است.
تمرین به عادت شروع کارها بسیار مهم تر از آن است که در هنگام شروع آن به موفقیت یا عدم موفقیت آن فکر کنید. توانایی شروع به انجام فعالیت و انجام وظایف جدید خود یک هنر است.
استراتژی 3: به کارگیری مقاصد پیادهسازی شده:
یک "مقصود پیاده سازی شده" زمانی انجام می شود که برنامهی بهکارگیری رفتاری را در زمانی مشخص در آینده تنظیم میکنید. به طور مثال" من در تاریخ 11 شهریور در ساعت 4 عصر در باشگاه اکسیژن به مدت یک ساعت ورزش خواهم کرد.
" تحقیقات موفق زیادی نشان داده است که استفاده از مقاصد پیاده سازی شده اثر بسیار مثبتی در انجام فعالیتهای مستمر مانند فعالیتهای ورزشی و پزشکی خواهد داشت. به نظر ساده میرسد که استفاده از برنامهریزی پیش از موعد کارها را تسهیل میکند ولی برنامهریزی دقیق و پیادهسازی شده احتمال انجام آن فعالیت را 2 تا 3 برابر افزایش خواهد داد.
مبارزه با آکراسیا :
از آن جایی که مغز انسان به دنبال پاداش آنی و فوری است، ممکن است گاهی مانند ویکتور هوگو مجبور به انجام استراتژیهای غیر معقول برای مبارزه با معضل آکراسیا شویم. اما باید توجه داشت که اگر اهدافتان برایتان ارزشمند هستند، استفاده از این استراتژیهای غیر معقول بسیار موثر خواهد بود.
منبع:dargi.ir