كارآفرينان موفق وناموفق
در اين مقاله قصد داريم ويژگي هاي متمايز كننده كار آفرينان موفق رابررسي كنيم نه عادات آنان را زيرا عادات پيش از مطالعه كردن به وجود مي آيند و در اصل نيازي به مطالعه آنها نيست.
از سوي ديگر كسب عادات ديگران موجب مي شود از مسير خود دور افتيد چرا كه اينها عادات شما نيست.
نه وجه تمايز كار افرينان موفق در زير شرح داده شده است كه با فرا گيري آنها مي توانيد تفاوت قابل ملاحضه اي در نوع تفكر ، ارزيابي وديدگاهتان ايجاد كنيد.
1- اجبار يا توان ؟
وقتی مي خواهيد چيزي را به زور كسب كنيد، بايد از همه طرف متوسل به جبر شويد كه نياز مند تلاش و تقلاي بسيار است. اين در حالي است كه تكيه بر انچه در توان داريد نيرويي خلق ميكند كه از توانايي ها فراتر مي رود. وقتي فرد تمام نيروهاي دروني، باورها و عواطفش را هم سو مي سازد احساس قدرت و توانمندي مي كند واين امر موجب مي شود با صرف انرزي كمتر به اهدافش نايل گردد. به عبارتي فرد با هر قدم كه بر مي دارد چندين گام جلو مي افتد.
2- تحقق وظايف يا نيل به هدف ؟
تحقق كارها با به پايان رساندن و تمام كردن انها همراه است و بيشتر به وظايف بر مي گردد. وقتي انسان كاري را به پايان مي رساند ان چيز معنا واهمييت خود را از دست ميد هد ايا تا به هال براي تحقق كاري تلاش وكوشش كرده ايد ؟ اگر چنين بوده است ايا با تحقق ان احساس نكرده ايد انقدرها هم مهم نبوده است؟ اين تجربه همواره با ياس همراه است . اما نيل به هدف هيچ گاه پايان پذير نيست. چرا كه با اگاهي معنوي از معنا واهمييت كار همراه است. اين ديد گاه همواره ارامش دهنده والهام بخش است.
3- كسب اطلاعات يا به كار بستن آنها ؟
بديهي است كه كسب اطلاعات تنها در صورت به كار بستن انها ثمر بخش خواهد بود متاسفانه بسياري از كار افرينان و كارفرمايان ساعت زيادي را صرف مطالعه وكسب اطلاعات مي كنند.اما هيچ گاه انها را به كار نمي بندند.
4-تفكيك يا تلفيق ؟
كارافرينان موفق مي گويند پيش ازهر چيزبه زندگي شان به صورت بخش هاي تفكيك شده نگاه كرده اند. اين افراد حتي در تجارتشان هم چنين نگاهي به خدمات محصولات وحتي تلاشها يشان دارند . اين امر بايد به صورتي باشد كه كسب موفقيت در هرزمينه به پيشبرد زمينه ديگر منتج شود . براي اين كار مولفه ها وطرح هاي گوناگون تجارتتان را بنويسيد. سپس درباره اينكه فعاليت در كدام زمينه به برجسته سازي زمينه ديگر مي انجامد بيانديشيد وبرنامه ريزي كنيد.
5-فقط كار يا كارهمراه با تفريح ؟
كار جدي وبدون تفريح تحميلي از بايد ها ووظايف است كه نتيجه اي جز خستگي ندارد. با كار سخت و طاقت فرسا انسان مي خواهد در مقابل چيزي ايستادگي كند. اما كار همراه با تفريح ، منبع ، شادابي، نور، الهام وارامش است . كار افرينان موفق پيش از پي بردن به نحوه صحيح انجام كارها ، فكر مي كردند بايد فقط تلاش كنند و اين امر سلامتي وشادابي را از انان مي گرفت. انها پس از كسب نتايج ضعيف تصميم گرفتند روش خود را تغيير دهند وان وقت بود كه خودشان هم شگقت زده شده بودند كه ايا واقعا اين قدر راحت مي شد كارها را انجام داد.
6-حمايت ساختار يا كل فضاي كاري ؟
ساختار ها در نحوه انجام امور نقش مهمي ايفا مي كنند وحتي اگر ساختار تشكيل شده بسيار متفاوت از ساختار ديگران باشد باز هم ايرادي بر ان نيست. ساختار ها روي وظايف ونتايج از پيش تعين شده تكيه مي كنند اما بر خورداري از حمايت كل فضاي كاري ساختار وسيعتري فراهم مي اورد كه پيش رفت وترقي را اسانتر مي سازد. تفاوت اين دو در اينست كه محيط براي شما كار م كند ولي براي ساختار شما بايد كار كنيد . حمايت فضاي كاري، ساختارهاي كوچك را از ان شما مي سازد . كار افرينان موفق معتقدند اين تفاوت بسيار حائز اهميت است. انها با بسط ساختارهاي حمايتگر به كل فضاي كاري موفقيت بيشتري نصيب خود مي كنند.
7- تغيير رفتار يا تحول ؟
تغيير رفتار سطحي تر از تحول است. اين امر به ترك يا اغاز يك رفتار اشاره دارد كه ممكن است ساده يا گذرا باشد. تحول نيروي قوي تري است كه در نتيجه يك تجربه به وجود مي ايد وبه دگرگوني عميق ودروني منجر مي شود كه اغلب هويت فرد را هم دستخوش تغيير قرار ميدهد وبراي او ديدگاه متفاوتي به ارمغان مي اورد.
8- بد بيني يا خوش بيني؟
بديهي به نظر مي رسد كه بهتر است خوش بين بود تا بد بين . اما مسئله اينجاست كه مشكل ميتوان تشخيص داد چه زمان بدبين هستيم . افرادي كه در كشاكش تجارت هستند خود را واقع گرا توصيف مي كنند و مي گويند واقعيات وحقيقت امور را مي بينند. اما حقيقت اين است كه انها تنها بخشي از واقعيات را مي بينند واكثر اوقات شرايط را ازانچه كه هست بد ترجلوه مي دهند. خوش بيني تنها يك طرز تفكر يا رويكرد نيست بلكه يك تعهد است كه فرد را ملزم مي دارد نقطه قوت و روشن شرايط را ببينند و انها رابارور سازد.
9- ارج نهادن به جايگاه خود يا توجه به كمبود ها؟
خواستار شرايط بهتر بودن وبيشتر خواستن چيز بدي نيست. اما بيشتر مردم وقتي درباره خواستهايشان صحبت مي كنند بر خلئي كه ميان خواسته ها وداشته هايشان وجود دارد تكيه مي كنند. اين كار موجب مي شود نداشتن ها از داشتن ها پر رنگ تر شوند ويك گره كور ايجاد شود. ارج نهادن به جايگاهي كه داريد به معناي درلحظه زيستن، عشق ورزيدن به لحظه لحظه زندگي وقدران رادانستن است.
ارج نهادن به جايگاهي كه داريد ارزوهاو روياهاتان رازير سوال نمي برد بلكه نيروي اعتماد واحساسات مثبت را تقويت وراه را براي نيل به خواسته ها باز مي كند. در اخر بايد گفت تفاوت كار افرينان موفق باديگران در ديدگاها، باورها و رفتارهاي انان نهفته است. بنابراين علاوه بر تغيير عملكرد بايد ذهنيات دروني را هم متحول ساخت واز ان بهره برد.