"هیچ انسانی کامل نیست، اما آدمهایی که خیال می‌کنند کامل هستند، هرگز به درد کار تیمی نمی‌خورند." – جان مکسول
هرچند که تشکیل و اداره‌ی یک تیم یکدست و یکپارچه کاری دشوار و بلکه گاه محال به نظر می‌رسد، اما این مهم چندان هم پیچیده و دست‌نیافتنی نیست و می‌توان با رعایت نکاتی بدان دست یافت. در واقع، فرهنگ کار گروهی، ازجمله معیارها و شاخصهایی است که کشورهای توسعه‌یافته جهان را از دیگر ملل جدا می‌کند. لذا توسعه جوامع کارآفرین در گرو رشد فعالیتهای تیمی بوده و کارآفرینی بدون توسعه کار تیمی فراگیر نخواهد شد. 
از طرف دیگر، اهمیت کار تیمی در سازمانها نیز امری بدیهی است. چراکه در سازمانهای دارای فرهنگ نهادینه شده‌ی کار تیمی، خبری از پاپوش‌دوزی و دوبهم زنی ها نیست. احساس رفاقت و یگانگی و نیز تعهد و تقیّد در این سازمانها موج می‌زند و کارهای درست توسط افراد درست و در زمان درست انجام می‌گیرند. آنگونه که لنچیونی در کتاب 5 دشمن کار تیمی بدان اشاره می‌کند؛ اعضای یک تیم کاری منسجم هرگز خود را رویین‌تن و عاری از ضعف تصور نمی‌کنند. به همین جهت ایشان ضعفها و لغزشهای خود را می‌پذیرند، از یکدیگر یاری می‌جویند، در خصوص حوزه‌ی مسئولیت خود پرس‌وجو کرده و خواستار بازخورد می‌شوند، برای خود و دیگران حق تردید قائلند و دچار قضاوت بیجا نمی‌شوند، اهل ریسک بوده و در بهره‌گیری از تجارب همکاران خود غفلت نمی‌کنند، از برخورد سازنده باکی ندارند و به همین سبب سیاست‌بازی در میان آنها جای ندارد، به تصمیمات و برنامه‌ها پایبند هستند هرچند که موافق آن نباشند، جهت حرکت و اولویت هایشان روشن است و به همین سبب در فرصت‌یابی از رقبا پیش می‌افتند، مسئولیت پذیر بوده و بالاخره به نتیجه کار توجه دارند.
به هر ترتیب، کار تیمی و ظرافتهای آن همواره یکی از دستمایه‌های اصلی سینما بوده است. چراکه انسان به‌عنوان موجودی اجتماعی از تماشای تعامل و همکاری دوشادوش همنوعان خود با یکدیگر لذتی وافر می‌برد.

در ادامه برخی از فیلمهای پر بیننده و آموزه‌های آنها  برای کار تیمی را مورد بررسی قرار می‌دهم:


1-    انتقام‌جویان

در نتیجه شرارتهای یکی از شخصیتهای داستان، دریچه‌ای از کهکشانی دیگر به سوی زمین باز شده و موجبات هجوم بیگانگان به سیاره را فراهم می‌کند. هجومی که هستی زمین را با خطر جدی مواجه ساخته است. اینجاست که 5 ابرقهرمان مشهور یعنی مرد آهنی، هالک شگفت‌انگیز، ثور و کاپیتان آمریکا دست در دست یکدیگر می‌دهند و باهم متحد می‌شوند تا در مقابل بیگانگان ایستادگی کنند. روشن است که گرد هم آوردن افرادی با علایق و تیپهای مختلف و ناهمگون شخصیتی امری دشوار است، حال تصور کنید که 6 ابرقهرمان را بتوان در یک قاب مشترک جای داد. به قول سعدی، ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند. اما همانگونه که در فیلم می‌بینیم، تمام تلاش کلنل نیک فیوری (از شخصیتهای کلیدی فیلم) آن است تا یک به یک این ابر قهرمانان را به یک اَبَر تیم تبدیل کند. هرچند که تیر کلنل در ابتدا به سنگ می‌خورد و در ابتدای فیلم شاهد جنگ و جدال پیاپی ابرقهرمانان با یکدیگر هستیم. در واقع این ابرقهرمانان محبوب قبل از اتحادشان برای مقابله با شخصیتهای شرور، نبردی تن به تن میان خود دارند. به‌عنوان مثال ثور و هالک در نبردی حسابی حال یکدیگر را جا می‌آورند و از دیگر سو شاهد واسطه‌گری شخصیت دیگری میان این دو شخصیت ناسازگار هستیم. این منازعات تا سخنرانی انگیزشی نیک فیوری ادامه می‌یابد و بعد از گفته‌های کلنل، ابرقهرمانان داستان به خود می‌آیند و عزمشان را برای مقابله با دشمن جزم می‌کنند. شاید جالبترین و آموزنده‌ترین بخش تماشای فیلم این است که چگونه چند شاگرد ممتاز استثنایی داستان که هرکدام به‌عنوان یک فرد، نیرویی خارق‌العاده در اختیار دارد، تا چه حد برای تشکیل یک تیم تلاش می‌کند.
در واقع نیک فیوری به‌عنوان یک رهبر آشنا به الفبای کار تیمی به این ابرقهرمانان می‌آموزدکه یک دست صدا ندارد و اقدامات مستقل آنها راه به جایی نخواهد برد و در عوض تنها راه پیروزی آنها در مسیر همکاری و تعامل است. زمانی که یک تیم شامل اعضایی داریم که هر کدام در زمینه‌ای شاگرد اول هستند، هریک از ایشان می‌بایست به جای تقابل  و ناسازگاری، نسبت به ارزشها و نقاط قوت دیگری واقف شود.
نکته: یک تیم پر از ستاره، یک تیم پرستاره نمی‌سازد.

2-    عصر یخبندان

عصر یخبندان یکی از کارتنهای نامزد دریافت جایزه اسکار است، که قسمت اول آن در سال 2002ساخته شد. فیلم با به تصویر کشیدن حمله‌ی ببرهای تیز دندان به دهکده اسکیموها آغاز می‌شود که طی آن یک زن اسکیمو به همراه کودک خردسالش پا به فرار می‌گذارد و از قضا یکی از ببرها به دنبال آنها می‌افتد. زن ناگهان خود را به داخل رودخانه می‌اندازد و بر حسب تصادف ماموتی غول پیکر به نام مندی و  یک تنبل (نوعی حیوان)،  زن را در رودخانه می‌بینند. زن کودک خود را به آن دو می‌سپارد و خود در رودخانه غرق می‌شود. یکی از ببرها به نام دیگو مأمور می‌شود تا با ریختن طرح دوستی با ماموت و تنبل، بچه را به چنگ بیاورد. اما آنها حالا تبدیل به یک تیم شده‌اند و احساس صمیمیت‌شان با احساس گناه ببر تیزدندان افزایش یافته است، به گونه‌ای که هر سه با احساس مسئولیت نسبت به جان کودک، از او در مقابل خطرات دفاع می‌کنند. اما یک ماموت، یک خرس تنبل و یک ببر وحشی چه وجه اشتراکی با یکدیگر دارند؟ تقریبا هیچ. و البته همین امر، تیم آنها را مستثنا می‌کند. آنها در کنار یکدیگر عجیب و غریب به نظر می‌رسند. اما در کنار هم از جان کودک حفاظت کرده، از عرض رودخانه عبور و با یک گله‌ی وحشی ببرهای تیزدندان مبارزه می‌کنند. این گروه غیر متعارف، اگرچه نقطه اشتراکی ندارند، اما همین تفاوتهاست که نقطه‌ی قوتشان محسوب می شود. در واقع اعضای تیمهای کاری نباید با یکدیگر شبیه باشند و در عوض باید مکمل هم باشند. به گونه‌ای که رفتارهای متفاوتشان، ایشان را به تعادل می‌رساند. 
نکته: مهم این است که متفاوت باشیم، اما یک هدف مشترک داشته باشیم، در واقع تیم یعنی گروهی از افراد با قابلیتها، تجارب، سوابق و استعدادهای مختلف که در راستای رسیدن به هدفی مشترک زیر یک چتر گرد هم آمده‌اند و علی رغم وجود تفاوتهای فردی این هدف مشترک هم چون رشته یا قطب‌نمایی  آنان را در قالب یک تیم در کنار یکدیگر نگاه می‌دارد. 

3-    ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه

فیلمی پرافتخار که در رشته‌ی بهترین فیلمبرداری، بهترین جلوه‌های ویژه، بهترین چهره‌پردازی، و بهترین موسیقی متن برنده‌ی جایزه اسکار شده است. این فیلم روایتگر موجودی شرور یعنی ارباب تاریکی‌هاست، که در جست‌وجوی حلقه‌ی یگانه‌ای است که نیروی جادویی داشته و به دست خود ساخته است. حلقه‌ای که سالها پیش آن را در جنگ از دست داده و حالا خبر از حلقه و محل اختفای آن ندارد. ارباب تاریکی‌ها می‌خواهد به این بهانه تمام سرزمین میانه را تسخیر کند، اما آخرین اتحاد الفها و انسانها جلوی پیشروی سپاه او را می‌گیرد. با این وجود تا زمانی که حلقه در آتش کوه هلاکت (همان محل ساخت خود) نابود نشود، ارباب تاریکی‌ها نیز به حیات خود ادامه خواهد داد. لذا گروهی با هدف نابودی حلقه شکل می‌گیرد و داستان حول محور این تیم و ماجراهای پیرامون آن ادامه می‌یابد. یاران حلقه در ابتدا تیمی شامل 9 نقش‌آفرین است که هریک در زمینه‌ای پیشتازند و همه زیر چتر هدفی واحد گرد هم آمده‌اند. اما با ادامه یافتن داستان و عیان شدن دشواری‌های مسیر، تیم دچار ازهم‌گسیختگی شده و انگیزه‌ی واحد آن تحلیل می‌رود. در انتهای قسمت اول فیلم، فرودو که موجودی خردمند و زیرک است، با درک عدم کارایی تیم در دستیابی به هدف خود، به تنهایی دست به کار شده و سرانجام به موفقیت نائل می شود. متأسفانه تیمهای کاری می‌توانند در برهه‌هایی دچار بحران و چالش جدی شوند. کما اینکه یاران حلقه دچار آفات بسیاری شدند؛ از جمله بی‌اعتمادی (می‌دانیم که شالوده و اساس کار تیمی اعتماد است)، ترس از برخورد، ولو برخوردهای آزاد و سازنده و حاکم شدن بحثهای لفافه‌دار و جانبدارانه، بی‌تعهدی به تصمیمات و برنامه‌های تیمی و همچنین مسئولیت گریزی. 
نکته: تیمهای ناکارآمد نتایج ناکارآمد به بار می‌آورند، لذا این قبیل تیمها یا باید به دقت مدیریت و بحران‌زدایی شده یا در موارد لزوم به‌عنوان راه‌حل نهایی منحل شوند.