مشکلات سختی که هر کارآفرین موفقی آنها را تجربه میکند
۱- اهمیت داشتن تمام صحبتهای شما
یک فرد کارآفرین همانند یک بازیگر است و دفتر کار، صحنهی بازی او است. تمام کارهایی که یک کارآفرین انجام میدهد، حرفهایی که میزند، ایمیلهایی که ارسال میکند و تمام حالتهای چهرهاش زیر ذرهبین کارمندانش است. شاید خودتان متوجه نباشید که هنگام پاسخ دادن اخم کردهاید اما کارمندتان متوجه این موضوع میشود و سعی میکند علت آن را جویا شود. یک کارآفرین حتی یک ثانیه هم نمیتواند از این موضوع فاصله بگیرد و به حال خودش باشد.
۲- توجه بازار به حضور برند شما
ساختن یک برند و معرفی کردن آن به دیگران کار سختی است. درواقع دیده شدن یک برند توسط دیگران به اندازهای سخت است که اکثر برندها ۱۰۰ بار باز شدن سایتشان در یک روز را جشن میگیرند. حال تصورش را بکنید که پیدا کردن مشتری تا چه اندازه میتواند کار سختی باشد.
۳- دریافت سرمایهی کلان
افرادی که برای جذب سرمایه تلاش کرده باشند میدانند که دریافت سرمایههای بالا تا چه اندازه دشوار است. زمانی که شما شرکتی را راه اندازی میکنید، درک درستی از مخارج آیندهی خود ندارید. نمیدانید ساختن و شکل دادن یک برند کار آسانی نیست و بسیار بیشتر از آن چیزی که تصورش را میکردید برایتان هزینه به همراه خواهد داشت.
۴- پیدا کردن مشتریهای وفادار
تصورش را بکنید که وارد بازار کار شده و محصول خود را عرضه کردهاید. اما قبل از شما افراد دیگری نیز در این صنعت مشغول به کار بودهاند و رقیب شما محسوب میشوند. مشتریها نیز ترجیح میدهند که کالا یا خدمات مورد نیاز خود را از افراد باتجربهتر خریداری کنند. بنابراین معمولا به استارتاپها پیشنهاد میشود که ابتدا بازارهای کوچک را هدف قرار دهند.
همانطور که میدانید، استخدام کردن یک متخصص فروش برای هر کسبوکاری ضروری است. فراموش نکنید که یک فرد باتجربه و حرفهای هرگز حاضر نمیشود که برای کسبوکارهای نوپا کار کند. مگر اینکه آن استارتاپ واقعا حرفی برای گفتن داشته باشد. بنابراین بهتر است زمانی که هنوز به این مرحله نرسیدهاید، اقدامی برای استخدام متخصص فروش انجام ندهید.
۶- بالا بودن فشار داخلی
تمام سختیها و مشکلات یک استارتاپ به عوامل بیرونی مانند سرمایهگذار ختم نمیشود. گاهی اوقات فشار از طرف شرکا و همکاران نیز بالا میرود. آنها توقع دارند که مبالغ بالاتری از سرمایهگذاران دریافت شود و تهدید میکنند که در صورت برآورده نشدن خواستههایشان شرکت را ترک خواهند کرد. از دست دادن یک کارمند کلیدی در این موقعیت به ضرر شرکت خواهد بود. در چنین شرایطی فشار بسیار بالایی روی مدیران خواهد بود و بهتر است که راه حل اساسی برای حل آن در نظر گرفته شود.
۷- پایین بودن سرعت انتقال پول
تصور کنید که با سرمایهگذار به توافق رسیده و قرارداد امضا کردهاید. شما میخواهید این پول هر چه سریعتر در حساب بانکیتان قرار بگیرد تا بتوانید کار خود را آغاز کنید. اما سرمایهگذاران هیچ عجلهای برای انجام این کار نداشته و کارها را با کمترین سرعت ممکن پیش میبرند. در چنین شرایطی هیچ کاری از دست شما برنمیآید و باید ضمن رعایت ادب صبر کنید تا مدت زمان مورد نظر سپری شود. بهتر است قبل از بستن قرار داد خود تمام شرایط را چندین بار مطالعه کرده و نظر چند وکیل باتجربه را نیز جویا شوید.
۸- تجربه کردن شرایط ورشکستگی
آیا تا به حال در این شرایط قرار گرفتهاید و میدانید که چه احساسی دارد؟ ورشکستگی به زمانی گفته میشود که میزان بدهیهای شرکت بیشتر از داراییهای آن باشد. به عبارتی به عدم توانایی یک شرکت به پرداخت صورت حسابهایش گفته میشود. در چنین شرایطی همهی تصمیمها مهم هستند و میتوانند یک شرکت را برای همیشه نابود کرده یا آن را نجات دهند.
۹- دست کم گرفتن انعطافپذیری اعضای تیم
یکی از شگفتآورترین چیزهایی که در طول فعالیت با آن مواجه خواهید شد این است که اعضای تیمتان تا چه اندازه انعطافپذیر هستند. نحوهی ایجاد شدن این انعطافپذیری، شفافیت است و لازمهی آن به اشتراک گذاشتن اخبار خوب و بد با اعضای تیم است. این کار را انجام دهید و ببینید که آنها خیلی بیشتر از چیزی که فکرش را میکردید نسبت به مشکلات شرکت خوشبین هستند. البته مهمترین نکتهای که باید رعایت کنید این است که هیچ موقع ترستان را به آنها نشان ندهید. فراموش نکنید که شما یک بازیگر هستید و ادارهی همهی امور در دستان شما است.