خود ارزیابی از قابلیت مدیریت
مدیران قابل دارای چه ویژگیهایی هستند که ایشان را از جرگه غیرحرفهایها متمایز میکند؟
صاحبنظران حوزه مدیریت عقیده دارند که شایسته و مدیران اسطورهای چون جکولش، از تعدادی مهارت پایهای از جمله توانمندی در رهبری تیمهای کاری برخوردارند. البته داشتن مهارت رهبری کفایت نمیکند و مدیران شایسته از مهارت کافی در اقناع دیگران نیز بهرهمند هستند.
بنابراین تواناییها و رفتارهای مشترکی در میان مدیران قابل مشاهده است که اساس پیشرفت ایشان را شکل میدهد. وجود مدیران قابل بویژه در کسبوکارهای کوچک اهمیتی حیاتی دارد، چه آنکه پایهریزی اساس یک سازمان و ترسیم آیندهی این قبیل تجارتها بر عهدهی مدیران آنها است.
مدیران از جمله عواملی هستند که موجب میشوند تا پرسنل سازمان به کار خود شیفته و علاقمند باشد و یا به عکس عطای آن را به لقایش ببخشند. مدیران خوب بیمحابا کار میکنند، صادق و قابل اعتماد هستند، هر فرد را به عنوان استعدادی منحصربهفرد در نظر میگیرند، در بیان انتظارات خود شفاف هستند، در نقش یک مربی دلسوز بوده، و قدردان تلاش تیم هستند. این دسته از مدیران، محیطی مملو از انسجام و برابری خلق میکنند، وقت کافی برای کارکنان خود کنار میگذارند و نسبت به آنها شناختی کامل دارند، و استعدادی طبیعی و مهارتی اکتسابی در تأثیرگذاری و انگیزش دیگران دارند. بهعلاوه آنکه مدیریتی شایسته بر خود دارند و قادرند تا احساسات خویش را تحت کنترل کنند. در نقطه مقابل، نامدیران به جای سرمایهسازی، سرمایهسوزی میکنند، و به جای آیندهسازی، به تخریب آن پرداخته، و اینگونه نسلی را تبدیل به خاکستر میکنند. تبدیلشدن به یک مدیر اثربخش نه فقط نیازمند برخورداری از مهارتهای مدیریت شایسته، بلکه مستلزم توانایی به کارگیری عاقلانه و مطمئن این مهارتها درعمل است. با این اوصاف، آیا آمادگی پذیرش جایگاه مدیریتی و تکیهزدن بر صندلی مدیریت را داریم؟ و آیا از شایستگیهای ابتدایی یک مدیر توانمند برخوردار هستیم؟ بیائید یک کاغذ و قلم برداریم و صادقانه به سوالات زیر پاسخ دهیم. این آزمون بیش از 5 دقیقه از زمان ارزشمند شما را نمیگیرد. لطفاً در مقابل هر سوال درست یا نادرست بنویسید.
- در 5 دقیقه مهارت خود در مدیریت را بسنجید
تعامل و ارتباطات
- از اینکه در مقابل جمعی کوچک و یا حتی بزرگ، عرض اندام کرده و جلوی آنها به ارائه بپردازم واهمهای نداشته و نسبت به آن احساس راحتی میکنم.
- میدانم که چگونه به شکل موثری گوش کنم
- برای ارائه و دریافت بازخورد، فرآیندهایی مدون دارم
رهبری تیم
- میتوانم به راحتی روی دیگران تأثیر بگذارم، به گونهای که دنبالهروی مسیر من باشند.
- میدانم که چه زمان و چگونه وظیفهای را به دیگری محول کنم.
- میدانم که چگونه و به شکلی حساب شده و سیستماتیک، افرادی را که قصد حرکت و اقدام ندارند متقاعد به انجام کاری کنم.
برنامهریزی
- میتوانم به راحتی برنامههای استراتژیک را تدوین و آنها را پیادهسازی کنم.
- میدانم که چگونه اهدافی واقعگرایانه و در دسترس تعیین کنم.
- برای ارزیابی و سنجش اهداف و چشمانداز خود، فرآیندهایی نظاممند دارم.
تیمسازی
10. به راحتی قادرم که تیمهایی را ایجاد و آنها را مدیریت کنم
11. میدانم که چگونه پروژههای بزرگ را به بخشهای کوچکتر و قابل اجرا تقسیم کنم.
12. برای حل و فصل سازنده مسایل و تعارضات تیم خود، فرآیندهایی دارم.
تصمیمگیری
13 . به راحتی میتوانم تصمیمگیری کنم
14. میدانم که چه زمان تصمیمات را به مقام بالادست ارجاع کنم و یا چه زمان از پرسنل خود بخواهم تا در مورد مسألهای خاص تصمیمگیری کنند.
15. برای تمام تصمیمات خود اعم از کوچک، میانه و یا تصمیمات اساسی فرآیندی حسابشده دارم.
مدیریت بر دیگران
16. تخصص و توان لازم برای مصاحبه افراد، جهت تصدی پستهای جدید و یا ارتقای پست را دارم
17. میدانم که چگونه به پرسنل خود انگیزه دهم
18. ازفرآیندهای مدون برای ارزیابی و سنجش صحیح و اصول عملکرد پرسنل خود بهره میبرم.
مدیریت برخود
19. به راحتی میتوانم نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی و ارزیابی کنم.
20. میدانم که چگونه استرسهای درونی خود را بویژه در محل کار مدیریت کنم.
21. برای حفظ توازن در کلیه ارکان زندگی شخصی و حرفهای خود برنامه دارم و از پس انجام آن برمیآیم.
مدیریت در سادهترین تعریف خود به معنای تصمیمگیری است که در بردارندهی علم و هنر برنامهریزی و قدرت پیشبینی، توانایی سازماندهی و تقسیمکار و تفکلیک وظایف، هدایت و رهبری و توانایی نفوذ در دل کارکنان، نظارت بر اعمال کارکنان و اصلاح اشتباهات ایشان با رویکرد یادگیرانه و نهایتاً ایجاد هماهنگی به کمک برقراری نگرش سیستمی در میان همراهان برای رسیدن به اهداف و چشمانداز از پیش تعیین شده است.
بارها درکتابهایم خواندهاید که مدیران و رهبران خوب، چهرهای دلنشین به یاری لبخند دارند، بر نگاه خود مدیریت میکنند و در عین صلابت با چشمان مخاطب خود ارتباط میگیرند و خود نیز با چشمانیگیرا، دیگران را جادو میکنند. آنها همدلی را به نحو احسن انجام میدهند و ضمن رعایت راه و رسم انسانیت، الگوی نظم بوده و اضطراب و تنش را به خود راه نمیدهند. مدیران و رهبران کاربلد، پرکار و مطلعاند و با آموزش و مطالعه مستمر، میزان دانش و آگاهی خویش را پیوسته ارتقا میدهند.
مدیران قابل، هدفگذاری دقیق دارند و اهل اصلاحگری و برنامهریزی شایسته هستند. بهعلاوه آنها بقول لطیف، سهراب سپهری، توانایی شستن چشمها و جور دیگر دیدن و اندیشیدن را دارا هستند. به همین دلیل فارغ از چارچوبهای ذهنی و قید و بندهای خودساخته عمل میکنند.
بنابراین هرکس باید به طور مداوم مهارت خویش را در هر جایگاهی که هست ارتقا دهد. پس در قامت یک مدیر از خود بپرسیم که چه مهارتهایی را باید در خود ارتقا دهیم تا مدیری شایستهتر باشیم.
مدیریت، جایگاهی بسیار حساس و استراتژیک در مختصات سازمانی دارد و لذا انتخاب و پرورش مدیران و بویژه مدیریت ارشد یک سازمان، از مهمترین وظایف سازمانی محسوب میشود. شاید داستان جکولش را شنیده باشید که 7 سال پیش از فرا رسیدن موعد بازنشستگی خود، فرصت را اندک میشمارد و از هیئت مدیره جنرال الکتریک میخواهد تا در اسرع وقت نسبت به جذب و انتخاب مدیرعامل بعدی اقدام کنند. لذا به عنوان یک مدیر، اهمیت زیادی را برای آیندهنگری و آیندهسازی قائل باشیم تا به عنوان مدیری قابل شناخته شویم. ماهاتیرمحمد، در یکی از سخنرانیهای به یادماندنی خود در جمع دانشجویان، بهتری آرزوهای خود را نثار دانشجویان و دانشآموختگانی کردکه به قول او، به آینده سفر میکنند.