اجتناب از حواس پرتی با چند استراتژی ساده
چرا؟ انسانها آمادگی زیادی برای حواسپرتی دارند. سیستم تمرکز مغز ما طوری برنامهریزیشده که به هر عامل لذتبخش، تهدیدکننده یا جالبتوجه، پاسخ بدهد. حتی یکی از سوگیریهای ذهنی این است که هرگاه روی مورد جدیدی متمرکز میشویم، مغز ما با مواد شیمیایی لذتبخش (دوپامین) پر میشود.این امر به لحاظ تاریخ تکامل ما، منطقی است. اجداد باستانی ما بهجای اینکه منحصراً روی آتش برافروختن متمرکز شوند، باید گوشبه زنگ تهدیدهای جدید، مثل حیوانات درنده نیز میماندند تا بتوانند یک روز دیگر را ببینند.
اما امروز شرایط ما فرق میکند. حواسپرتیهای امروز ما، ربطی به بقای حیات ندارند. بلکه صرفاً ذهن را از روز موضوعات پربازده و معنیدار، منحرف میکنند. فیسبوک همیشه از یک صفحهی گستردهی اکسل جذابتر است. چک کردن ایمیلها، نسبت به تکمیل یک گزارش، همیشه دوپامین بیشتری در مغز ما آزاد میکند.
پس چگونه میتوانیم کنترل ذهن خود را دوباره در دست بگیریم؟ کریس بایلی، محقق و نویسنده، پس از مدتها مطالعه، مصاحبه با دهها کارشناس و انجام تستهای موضوعی، دریافت که استراتژیهای بیشماری میتوانند به کاهش حواسپرتی کمک کنند. او چهار تکنیک زیر را بهعنوان استراتژیهای محبوب و کاربردی خود مطرح میکند:
یک سیستم رهایی از حواسپرتی را برای خود در نظر بگیرید
در محیط اطراف، عوامل بسیار زیادی برای جلبتوجه ما باهم رقابت میکنند. ما باید تا جای ممکن، این عوامل را مهار کنیم. یک چهارچوب بدون حواسپرتی، یعنی محیطی ایدهآل برای متمرکز شدن روی پیچیدهترین و مهمترین وظایف، راه خوبی برای رسیدن به این هدف است. برای مثال کریس بایلی یک مسدودکنندهی حواسپرتی (اپلیکیشن Freedom) را روی کامپیوتر خود فعال میکند، تلفن همراه و تبلت خود را در اتاق دیگری میگذارد، یک فنجان قهوه روی میز میگذارد و توجه خود را معطوف کاری میکند که باید آن را تکمیل کند. پس از ۴۵ دقیقه کار با تمرکز، به مدت ۱۰ دقیقه به خودش اجازه میدهد که به هر چیزی فکر کند.
افرادی که در دفاتر باز کار میکنند، احتمالاً به تغییرات گستردهتری نیاز دارند. طبق آمار، میزان حواسپرتی در دفاتر باز ۶۴ درصد بیشتر از اتاقهای شخصی است، مخصوصاً که اطرافیان و همکاران مدام با شما صحبت میکنند.
برای هرروز، سه هدف مشخص کنید
هنگامیکه با نیت خاصی کار میکنید، روی امور مهمتر متمرکز میشوید. طبق «قانون سهتایی»، شما هرروز صبح باید از خودتان بپرسید که سه کاری که تا پایان امروز، باید تکمیل کنید چیست. بقیهی وظایف را در لیست دیگری بنویسید. چیزی که این قانون را فوقالعاده مؤثر و قدرتمند میکند، این است که توجه کردن همزمان به سه موضوع کار سختی نیست. بهعلاوه اولویت دادن به این سه کار، تضمین میکند که کارهای کماهمیتتر (مثل شستن لباسها) عمدهی وقت شما را هدر نمیدهند.
بهعنوانمثال، فرض میکنیم سه هدف امروز خود را انتخاب کردهایم: تکمیل پیشنویس یک مقاله، دو مصاحبه برنامهریزیشده و قطعی کردن یک جلسهی کاری برای هفتهی آینده. در طول روز میتوانیم کارهای دیگری هم انجام دهیم، اما خیلی راحت روی سه اولویت اول خود متمرکز میشویم.
روی مسائل سخت کار کنید
تعیین مهلتهای غیرواقعی
بسیاری از اوقات باید پروژههای بلندمدتی را تکمیل کنیم که فاقد فوریت خاصی هستند. فرض کنیم کل یک بعدازظهر را برای نوشتن یک گزارش یکنواخت و خستهکننده وقت دارید. برای خودتان یک مهلت ۵۰ دقیقهای تعیین کنید. این محدودیت شما را مجبور میکند توجه و انرژی بیشتری به پروژه اختصاص دهید.
بهعنوانمثال وقتی میخواهیم یک مقاله بنویسیم، تایمر را روی ۶۰ دقیقه تنظیم میکنیم. ازآنجاکه با یک محدودیت زمانی مواجهیم، خودمان را وادار میکنیم روی آن متمرکز بمانیم. در نتیجه، از حواسپرتیهای ناشی از مسائل لذتبخش یا تهدیدکننده، دور میشویم.
ما نمیتوانیم مانع از پرسه زدن ذهنمان، حول مسائل مختلف شویم. اما میتوانیم با اتخاذ استراتژیهای مناسب، از بسیاری از حواسپرتیها اجتناب کنیم و وظایف و اهدافمان را بهتر پیش ببریم. شما در این زمینه چه تجربههایی دارید؟ فکر میکنید مؤثرترین راهکار برای اجتناب از حواسپرتی چیست؟