برای راه اندازی کسب و کار کوچک بهترین و سخت ترین مسیر چیست؟
اگر تا بحال از قافله کارافرینان نبودهاید و چم و خم آن را نمیدانید، پس چطور میخواهید ریسک کار را پایین بیاورید و شانس موفقیت را بالا ببرید تا رؤیای کارآفرین بودنتان را محقق کنید؟
ساده است و در عین حال از هر سادهای سختتر: هم کاسبی خود راه بیندازید و هم شغل تمام وقتتان را حفظ کنید. و البته از هیچکدام از کارهایتان به نفع دیگری نزنید.
بجز در موارد خاص، حفظ شغل تماموقت سرراستترین جاده موفقیت برای تازهکارها است. البته این راه حل همانقدر که ساده است باید گفت که این مسیر سختترین مسیر هم هست، چرا که فداکاری، دیسیپلین و سختکوشی بسیار میطلبد.
اما اوضاع بر وفق مراد خواهد بود، اگر اهل فداکاری و عرق جبین ریختن نیستید، چه کار تمام وقتتان را حفظ کنید و چه عطایش را به لقایش ببخشید، کسبوکار جدیدتان به بنبست میرسد. در ادامه این یادداشت شش گام برای ایجاد پایههای مستحکم جهت پیشبرد کار و کسبی موفق را مورد بررسی قرار میدهیم:
سر کار فعلی مان جان بکنیم و سخت کار کنیم
وقتی هشتتان گروی نهتان شد و جریان نقدینگی کاسبیتان کاهش یافت، از دست دادن درآمدی که از شغل تمام وقتتان به دست میآید، قوز بالا قوز خواهد بود و مشکلی بر کوه مشکلاتتان خواهد افزود.
پس سعی کنید یک ابرقهمران باشید. با نهایت تلاش و راندمان ممکن کار کنید. بیش از همه کار کنید تا انگشت به حسرت و پشیمانی از هدر دادن وقت نگزید.آنقدر کار کنید که بتوانید آخر هفتهها از زمان در اختیارتان حداکثر بهرهبرداری را کنید.
خود را برای اجرای یک برنامه زمانی خوفانگیز آماده کنید
شما دل به دریا سپرده و پی هر اتفاقی را به تن مالیدهاید. باید بدانید که وقتی ساعت کارتان تمام میشود، ساعت کاریتان در کار و کاسبی دیگرتان شروع میشود.
حساب کنید که هر روز پس از غروب، چند ساعت وقت برای رسیدگی به امور کار و کسبتان صرف خواهید کرد و بعد به این عدد ۲۵ تا ۵۰ درصد اضافه کنید.حالا باید به این برنامه زمانبندی متعهد باشید. آن را روی کاغذ بیاورید و اگر برنامهتان میگوید کارتان از ۵:۳۰ عصر تا ۹ شب روزهای عادی و ۸ صبح تا ۳ بعدازظهر روزهای تعطیل به طول میانجامد، این ساعتها را حتما به کار کردن اختصاص دهید. برنامه کاری تان شوخیبردار نیست و اصلا قابل مذاکره هم نیست.
اگر مرد کار نیستید، بهتر است به همان آبباریکه قناعت کنید.
شغل ثابت تان را بیشتر از آن زمانی که تمایل دارید، نگه دارید
سختترین تصمیم زمانی است که باید تصمیم بگیریم چه زمان از کار ثابت خود دل بکنیم و تماموقت به کاسبی خودمان بپردازیم.
زمانی که از کار دلسرد و خسته شدهایم، یا دچار استرس شده، و یا با رییس و همکاران خود تعارض پیدا کردهایم، بدترین وقت برای تصمیمگیری درخصوص ترک شغل است. عجله کار شیطان است. هر وقت شک دارید، تصمیم نگیرید. همیشه روی اعداد تمرکز کنید، نه روی احساسات. به علاوه وجدان کاری خود را نیز قاضی کنید.
اگر اوضاع مالیتان مساعد شده آنگاه میتوانید درخصوص ترک شغل قبلی تصمیمگیری کنید.
درباره برنامه پر مشغله خود نق نزنیم
فرض کنید قصد دارید شرکتی در زمینهی ارائه خدمات مشاوره راهاندازی کنید. به محض آنکه پای مشتریان به دفترتان باز شود، دیگر شب و روز و آخر هفته نخواهید داشت. خیلی هم اتفاق بدی نیست، از قضا بسیار خوشایند است. چه چیزی بهتر از کسب مشتری و روزی حلال.
حالا مشتریها هستند که ساعت کاری شما را تعیین میکنند. پس بجای غر و لند به خودتان یادآوری کنید که در اختیار داشتن مشتریانی که از ما کار طلب میکنند نعمت است.
جلوق نقزدنتان را بگیرید. با خوشحالی هزینهی پیشرفتتان را پرداخت کنید، هزینهای که بیشتر آدمها نمیپردازند.
یک پا ابنزر اسکروچ باشید
اسکروچ را يادتان هست؟چارلز ديکنز، داستان آواز کريسمس را در سال 1843 ميلادي نوشت. شخصيت اصلي اين داستان، مردي است به نام ابنزر اسکروچ که فردي خسيس و بيعاطفه است و جز به انباشتن پول فکر نميکند. او پیرمردى خسیس است که چند سال پیش با "جیکوب مارلى" شریک بوده است و بعد از مرگ او تنها به کمک یک دستیار کارهای شرکت را به پیش میبرد. اما اسکروچ بودن در شروع یک کاسبی آنقدرها هم نکوهیده نیست.
طبیعی است که در اوایل کار وسوسه شوید سودتان را خرج کنید. اما شما به این دام گرفتار نشوید. از سودتان برای ایجاد زیرساخت تجارتتان استفاده کنید (برای چیزهایی که میخواهید نه، برای چیزهایی که لازم دارید). مثلا میتوانید از محل سود خود تدارکات و ابزارِ کاری که قبلا اجاره میکردید را بخرید. خرج تبلیغات کارتان کنید یا پسانداز کنید تا در روز مبادا به کارتان بیاید.
به سود، به چشم درآمد نگاه نکنید؛ به چشم وسیلهای نگاه کنید که میتواند کار و کاسبیتان را توسعه دهد.
مانند دانشجو زندگی کنیم
تقریبا هر تجارتی، قبل از به بار نشستن و پولسازی، خود نیازمند سرمایهگذاری و صرف پول است. (حتی اگر پول هم لازم نباشد، وقت را که حتما باید گذاشت. وقت هم که خود در حکم طلا و بلکه باارزشتر است). بعضی از کاسبیهای کوچک پس از سالها به سودآوری میرسند.
بسیاری از کاسبیهای نوپا به دلیل از دست رفتن پول و سرمایه با سر زمین میخورند وحتی اگر این بیپولی شکست آنها را رقم نزند، باز مشکلات مزمن پولی منجر به اتخاذ تصمیمات بلندمدت بدی خواهد شد.
خیال نکنیم که پساندازهای شخصیمان میتواند ما را از مهلکه نجات دهد. بلکه راهحل این است که هر خرج غیرضرور هرچند کوچک را فراموش کنیم.
قبل از شروع کار، شاخ و برگ خردهخرجهایتان را بزنید.