پرندگان خشمگین و علم مدیریت
پرندگان خشمگین یا انگری بردز (Angry Birds)، یک بازی بسیار پرطرفدار ویدیویی است که بازیکنان در آن پرندهها را بوسیله یک تیر وکمان یا وسیلهای مشابه آن به سمت سازهها پرتاب میکنند تا دشمنان پرندگان- خوکها- را نابود کنند. این بازی به محض عرضه، با استقبال کمنظیری مواجه شد و دریافت میلیونها نسخه از آن، شبکه اینترنت را به تسخیر خود درآورد.
پرندگان خشمگین، دنبالهروی یک خط داستانی کمدی و جذاب است. داستان از آنجا شروع میشود که قبیله پرندگان سر به هوا، مشغول نگهداری از تخمهای خود هستند تا آنجا که پروانهای زیبا حواسشان را پرت میکند و خوکهای فرصتطلب از غلفت آنها استفاده و تخمها را سرقت میکنند. قبیله پرندگان متعاقب این اتقاق، همقسم میشوند تا جان در بدن دارند از خوکها انتقام سختی بگیرند .
پرطرفدار بودن بازی پرندگان خشمگین، بسیاری از موسسات را بر آن داشت تا از این بازی به عنوان یک ابزار مهیج برای یادگیری و حتی تبلیغات بهره ببرند. به تازگی اعلام شده که بزرگترین آزمایشگاه فیزیک ذرات جهان، قرار است تا در یک همکاری مشترک با کمپانی سازنده انگری بردز، به کودکان آموزش فیزیک بدهد. هدف از همکاری میان این دو شرکت، این است که آموزش را تبدیل به یک سرگرمی مفرح و تجربه زنده کنند. امروزه دیگر کمتر نوجوان و یا جوانی وجود دارد که دستکم اسم انگری بردز را نشنیده باشد.
از دیگر سو، این بازی سرشار ازآموزههای علمی و عملی است به گونهای که برنامهریزی دقیق را آموزش میدهد. چرا که قبل از بازی مجبوریم تا چیدمان صحنه و آرایش آن، و نیز شرایط موجود را به دقت رصد و ابزارهای در اختیار خود را ارزیابی کنیم، تا با بهترین استراتژی وارد نبرد با خوکها شویم. هیچ کاری در این بازی به صورت تصادفی پیش نمیرود و بازی کردن بدون استراتژی مشخص، چیزی جز اتلاف وقت نخواهد بود. این بازی از طرفی، تفکر باز و نیز بردباری را به ما میآموزد و راه و رسم استفاده بهینه و اقتصادی از منابع موجود را یادآور میکند. پرندگان خشمگین، طبق گمانهزنیها بالغ بر 300 میلیون بار دانلود شده وکاربران روزانه بیش از 200 میلیون دقیقه از وقت خود را در مجموع صرف آن میکنند. میتوان فارغ از جنبهی سرگرمی پرندگان خشمگین، آموزههای آن از دیدگاه مدیریتی را نیز از زاویهای دیگر مورد بررسی قرار داد. در ادامه مطلب تعدادی از درسهای پرندگان خشمگین برای دنیای مدیریت را مورد کنکاش قرار میدهیم. ضمنا همراهان عزیز میتوانند داستان پرندگان خشمگین را از طریق ویدیوی زیر تماشا کنند.
درسهایی که مدیران باید از پرندگان خشمگین بیاموزند
1. تلاش دوباره، تنها جایگزین تسلیم است
طراحی این بازی به قدری هوشمندانه است که میتواند فرد را درگیر یک مخصمه ذهنی سازنده کند. بسیاری از افرادی که تجربه این بازی را دارند، هیجان ناخودآگاه ناشی از آن را تایید میکنند. گاه بازیکنان در یک مرحله گیر میکنند و خود را به هر آب و آتشی میزنند تا راه برونرفتی از دامی که مبتلای آن شدهاند بیایند. در این شرایط پیچیده، دو راه بیشتر پیش روی آنها نیست: یا به سادگی تسلیم شوند و بازی را ببندند یا آنکه سماجت مثبت به خرج دهند و دوباره حریف را به رقابت بطلبند. در این بازی تقلب جایگاهی ندارد و برد از آن کسانی خواهد بود که ریسک را به جان بخرند و دلیرانه پای در رقابت گذارند.
2. به کارگیری نیروهای شایسته و مناسب، از اهمیت بالایی برخوردار است
در این بازی، تعدادی پرنده عصبانی به عنوان سلاح در اختیار داریم که هر یک عملکردی متفاوت دارند. یکی حالت انفجاری دارد و دیگری برای مثال قادر است که مثل بومرنگ عمل کند و سازهها را یک به یک فرو ریزد. هر یک از این پرندهها مهارتها و قابلیتهای متفاوتی دارند و باید از هر پرنده به نسبت قابلیت آن و بسته به شرایط استفاده کرد تا به پیروزی نهایی دست یافت. این مهم در امر مدیریت منابع انسانی و جذب نیروهای شایسته به سازمانها نیز صدق میکند. لذا باید بپذیریم که هر فردی دارای مجموعهای منحصر بهفرد از قابلیتها و شایستگیها است که میبایست مکمل نقاط ضعف دیگر اعضای خانواده سازمانی قرار گیرد.
3. هیچ بن بستی وجود ندارد
یا راهی خواهم یافت و یا راهی خواهم ساخت؛ اساساً بازی پرندگان خشمگین مبتنی بر همین اصل استوار است. البته گاه کاسه صبر بازیکنان لبریز میشود، چرا که نمیتوانند راه پیروزی را بیابند. اما غیر ممکن، تنها غیر ممکن است و در تمام شرایط میتوان راه موفقیت را با جامعنگری و نگاه باز یافت. در واقع، زندگی شخصی و حرفهای افراد نیز مدام در حال تغییر و تحول است و گیرکردن در میان چرخهای زندگی تنها یک انتخاب است. لذا جاده حیات، مسیری پرفراز و نشیب و طولانی است که تنها با یک گام آغاز میشود و انسان در طول آن بارها فرصت تغییر مسیر را دارد. پس انتخاب ما است که سرنوشتمان را تغییر میدهد. برای مثال، بنیاد بریتانیکا، کسب وکاری250 ساله بود که درچرخشی جسورانه تولید مجموعه دایره المعارفهای کاغذی و مشهور خود را متوقف و آغوش خود را به روی دیجیتالیسم گشود و توانست شروعی تازه را تجربه کند.
4. همیشه لازم نیست خود را به دل موانع بزنیم
جسارت و سر سختی لازمهی کسبوکار است، اما نرمش و تدبیر گاه سلاحی کاراتر است. در بازی پرندگان خشمگین دیوارهای مرمرینی وجود دارد که به هیچ وجه نمیتوان درآنها ترکی ایجاد یا آنها را منهدم کرد. بلکه باید هوشمندانه مسیر حاشیهای را طی کرد و از کنارهها به آن حمله کرد، تا دیوار فرو بریزد. نفوذ به قلب بازار، گاه نیازمند هجوم مستقیم است، اما میتوان با نرمش و هوشمندی به بازارهای سخت نفوذ بهتر وقویتری داشت یا حتی در حاشیه آنها فعالیت کرد.
5. قدردان پیروزیها باشیم، اما ازآن مغرور نشویم
جک ولش مدیر توانمند وافسانهای GE میگوید، در سازمان خود به دنبال بهانهای باشید تا جشن بگیرید. فضای مفرح وشادیآور پرندگان خشمگین در نوع خود مثالزدنی است. این پرندگان انتقامجو و دنبالهروی کار گروهی درست مانند یک تیم فوتبال هماهنگ هستند که پس از هر گل شانه به شانه یکدیگر به شادی میپردازند. زمانی که هر مرحله را با موفقیت سپری میکنیم، صدای همهمه و شادی پرندگان را خواهیم شنید.پرندگانی که علیرغم ظاهر خشن و بسیار مصمم خود، روحیهای طناز و شاد دارند.
آنها به لطف کار تیمی خود به اهدافشان دست می یابند و همواره قدردان پیروزیهایشان هستند. بنابراین بکوشیم تا روحیهای شاد را به سازمان خود تزریق کنیم تا به بیشینه بهرهوری دست یابیم.
6. گوش به زنگ باشیم و هوشمندانه قلمروی بازار را فتح کنیم
داستان این بازی از رقابت بین خوکها و پرندگان آغاز میشود. خوکها حریم پرندگان را نقص میکنند و سرخوش از موفقیتشان از پیامدهای اقدام خود غافل هستند. یک ضرب المثل قدیمی میگوید، از هر دست بدهی از همان دست پس خواهی گرفت. این اصل در کسبوکار نیز مصداق دارد. بنابراین باید در بازار احتیاطی توام با جسارت داشت. باید مواظب خشم رقبا بود و از اقدامات مخرب و ضدرقابت پرهیز کرد، اما در عین حال بازار را به شیوهای هوشیارانه رصد کرد تا فرصتها را یافت.
7. دقت و سرعت را چاشنی کنیم
دو عامل در بازی پرندگان خشمگین به موفقیت بیشتر میانجامد: دقت و سرعت. در این بازی، نمیتوان بیمحابا وبدون تفکر عمل کرد، چرا که فرصت از کف خواهد رفت. بنابراین باید دقیق نشانه گرفت و هدف درست را با سرعتی بالا زد، چرا که زمان در اختیار نیز محدود است. بهعلاوه دوعامل دقت و سرعت، تضمینکنندهی پیشبرد درست استراتژیها بوده و مزایای رقابتی یک بنگاه را حفظ میکنند.
8. شکست خوب است، مادامی که از آن یاد بگیریم
در هیچ یک از مراحل این بازی، نمیتوان نسخه واحد یا استراتژی ثابتی را تجویزکرد و هر مرحله به فراخور امکانات وشرایط، راهبرد متفاوتی را میطلبد. گاه باید به قدری شکست خورد، تا راه موفقیت را آموخت.
سبز باشید
منبع:dargi.ir