متمایز شدن و گام برداشتن در مسیر موفقیت نیازمند چابکی است. منظور از یک مدیر چابک مدیری است که در تمام شرایط انعطاف‌پذیری خود را حفظ کند، از اشتباهاتش درس بگیرد و بر چالش‌هایی که بر سر راه او ظاهر می‌شوند، غلبه کند.

چگونه می‌توان به یک مدیر چابک تبدیل شد؟ در ادامه به چهار توانایی موردنیاز برای تبدیل شدن به یک مدیر چابک اشاره شده است:

 

1. باید بتوانیم نوآور باشیم.

مدیران چابک از برخی ویژگی‌های مشترک برخوردار هستند: برون‌گرا هستند، تیپ شخصیتی حرکتی دارند، مسئولیت‌پذیرند و جریان متداول امور را به چالش می‌کشند. به عبارت دیگر مدیران چابک مدیرانی هستند که اگر فردی بخواهد آنها را مدیریت کند، مدیریت آنها کار سختی است. البته اینکه مدیریت آنها کار سختی است، ویژگی بدی برای آنها به حساب نمی‌آید. این دسته از مدیران چون قادر هستند از ابعاد متعددی به یک مسئله نگاه کنند و قادر به ایده‌پردازی هستند، روش خودشان را برای انجام کارها دارند. 

همانطور که آلبرت انیشتین می‌گوید انجام چندباره یک کار به یک شکل و انتظار نتایج متفاوت داشتن، دیوانگی است. بنابراین برای اینکه به مدیران چابکی تبدیل شویم باید سوار بر موج نوآوری باشیم. 

ذکر این نکته را لازم می‌دانم که زمانی که صحبت از نوآوری به میان می‌آید، اغلب به فکر اپل و محصولاتش می‌افتیم در صورتی که نوآوری انجام متفاوت کارها، حتی کارهای کوچک، با هدف افزایش بهره‌وری و سودآوری برای کاروکسب است.

 

2. باید بتوانیم بر چالش‌ها غلبه کنیم.

هرچقدر در چارت یک سازمان جایگاه یک مدیر بالاتر باشد از او انتظار می‌رود مشکلات بزرگ‌تری را بتواند حل کند. در حقیقت بزرگی یک مدیر به بزرگی و سختی موانعی است که می‌تواند از پیش رو بردارد و کاروکسب را در مسیر پیشرفت حفظ کند. 

ابهام بر استرس یک مدیر می‌افزاید و به همین دلیل مدیر باید به سرعت خود را با شرایط انطباق بخشد تا در سطح بهینه‌ای فعالیت کند. در اینجا هم چابکی مدیر نقش مهمی را ایفا می‌کند. برای مثال در بحث مربوط به تحقیقات بازاریابی (www.marketing-research.ir) عنوان می‌کنیم که مدیران ارشد باید به نقش غیر قابل انکار تحقیقات توجه کنند و داده‌هایی را که از طریق تحقیقات به دست می‌آورند مبنای استراتژی‌ها و برنامه‌ریزی‌های آینده خود قرار دهند. اما اگر مدیران ارشد یک سازمان چابکی لازم برای مواجهه با داده‌های جدید را نداشته باشند، نمی‌توانند از نتایج تحقیقات به نفع خود و سازمان‌شان بهره‌برداری کنند.

 

3. باید از بازخورد تجربه‌های پیشین خود استفاده کنیم.

مدیران چابک تنها به دنبال تجربه‌های جدید و نوآور نیستند بلکه از آنها درس‌هایی نیز می‌آموزند. بازخورد منظم و پردازش آن بازخورد راهی است برای برطرف کردن نواقص احتمالی. همه ما نقاط ضعفی داریم و تظاهر به اینکه ما نقطه ضعف نداریم، اشتباه بزرگی است. به همین دلیل یک مدیر چابک نه تنها به انتقادات دیگران گوش می‌کند بلکه از آنها می‌خواهد اگر برای بهبود عملکرد او پیشنهادی دارند، حتماً پیشنهادشان را مطرح کنند.

بین اعتماد به نفس و غرور مرز بسیار باریکی وجود دارد. اعتماد به نفس کاروکسب شما را می‌سازد اما دام غرور با سرعتی معادل دو برابر آن، کاروکسب‌تان را نابود می‌کند. هیچ‌وقت به صدای مشتریان و کارمندان‌‌تان بی‌توجهی نکنید. گوش دادن به معنای آن نیست که با هرچه می‌شنوید موافقت کنید اما برای اینکه سرپا بمانید باید از دام غرور دوری کنید و به پیشنهادات مختلف گوش فرا دهید.

 

4. باید دست به ریسک بزنیم اما ریسک هوشمندانه.

معمولاً مدیرانی که آنها را در دسته مدیران چابک قرار می‌دهیم، به ذات، افراد رسیک‌پذیری هستند. کارآفرینان هم به دلیل تیپ شخصیتی‌شان معمولاً از رسیک کردن و تجربه‌های جدید استقبال می‌کنند. اما ریسک کردن تنها برای لذت بردن از آن و بدون محاسبات و مشاهدات لازم رفتار آماتورگونه‌ای است که هیچ فایده‌ای برای کاروکسب ندارد. یک مدیر چابک کارهایی را که انجام می‌دهد که موفقیت آنها تضمین‌شده نیست و به همین دلیل از رقبایی که حاضر نیستند منطقه راحتی خود را ترک کنند همیشه جلوتر است.

 

سبز باشید