آموزههای کوروش کبیر، بزرگ مدیر جهانی
"بعید نیست که بتوان با سلحشوری و دلاوری سرزمینی را به تسخیر خود درآورد، لیکن جز با تسخیردلهای مردمان آن سرزمین نمیتوان به حفظ آن خاک امیدوار بود."
به باور راسخ محققان برجستهی تاریخ، کوروش موسس و سرسلسله نخستین امپراتوری جهانی بر چهارپارهی گیتی است، که شمهای از خردورزیهای او را میتوان در آثار بزرگترین تاریخنویسان نامی جهان نظیرگزنفون ملاحظه کرد.
هر چند که یونانیان به واسطه سرخوردگیهای پرشمار خود از شکستهای متعدد در مقابل سپاهیان هخامنشی، همواره تاریخ را با چاشنی دروغ و کجگویی عرضه میداشتند، اما در مقابل بزرگیهای کوروش، تسلیم بودند. هوشمندیهای آیندهنگرانه بزرگان ایرانی در دودمان کوروش و روشهای سیستماتیک آنها در دیوانسالاری و نظام اداری و رفاهی، مالیات، بیمه و حتی جذب و استخدام افراد در گلنبشتههای برجای مانده از آن دوران مشهود است.
پیتر دراکر، کوروش را شاگرد اول مکتب مدیریت معرفی میکند.
دیدگاههای کوروش در خصوص فنون رهبری و مدیریت در یکی از برترین کتابهای تاریخ مدیریت انعکاس یافته است. "مدیریت کوروش بزرگ"، کتابی است که نگاههای بسیاری را به خود جلب کرد . با وجود آنکه اصل کتاب اثر گزنفون است، اما این کتاب با تلاش سترگ یکی از افسران بلندپایه ارتش آمریکا ویراست و به بازار عرضه شد. به گونهای که گویی اصول مدرن مدیریت تنها بازتابی از سبک مدیریت کوروش در بیش از 2500 سال قبل است.
به تازگی متنی در مجله اینترنتی فوربس منتشر شده است که به بررسی دیدگاههای مدیریتی کوروش میپردازد. در ادامه این یادداشت، ترجمهای از این مقاله تقدیم همراهان میشود.
کوروش پادشاه چارپارهگیتی، به گواه مورخین به شایستگی به نام "مهربانترین کشورگشایان" لقب یافته است. نجیبزادهای مدبر و اهل سخاوت که دادگستر بود و امپراتوری خود را بر ستونهای سست خونهای بیگناه بنا نکرد. او به یقین اولین حکمرانی بود که امپراتوری وسیع خود را به جای خشونت و خونریزی برپایه سخاوت و گسترش عدل نهاد. کوروش دقیقاً نقطه مقابل شهریار ماکیاولی است. ماکیاولی از جمله فلاسفه، سیاستمداران و هنرمندان ایتالیایی است که یکی از پربحثترین کتابهای ادبیات سیاسی را به رشته تألیف درآورد. او در کتاب "شهریار" خود چهرهای نامتعارف از حاکمان ایدهآل را ارائه و حتی،گاه پادشاهان و مدیران جهان را به نقض اصول اخلاقی دعوت میکند.:
در کتاب شهریار ماکیاولی میخوانیم : "برخورداری از صفات نیک، آنچنان هم اهمیت ندارد و کافی است که یک پادشاه و یا فرمانده مدبر مهارت تظاهر به صفات نیک را در خود پرورش دهد. میخواهم پایم را از گلیمم درازتر کنم و حتی بگویم که عمل به صفات نیک به ضرر شهریاران میانجامد، حال آنکه منفعت ایشان در تظاهر به اعمال پسندیده است."
اما صفات اخلاقی کوروش، ادعاهای ماکیاولی را زیر سؤال میبرد.
کتاب ارزندهی "مدیریت کوروش بزرگ"، اثری راستین پیرامون پادشاه پارسی و هنر رهبری، اجرا و مسئولیتپذیری او و دودمان هخامنشی است.کوروش چه در عصر زیستن و چه قرنها بعد، مورد ستایش تحسین افراد بسیاری است و انسانهای بزرگ و قدرتمند بسیاری از جمله توماس جفرسون و بنجامین فرانکلین، او را الگوی الهامبخش خود خواندهاند.
مکتب مدیریت کوروش علاوه بر موارد فوق، دربردارندهی آموزههای دیگری نیز هست که در ادامه ترجمهای از مقاله فوربس ارائه میشود.
چگونه مثل کوروش مدیریت کنیم؟
• خوداتکا باشیم
"هرگز در تأمین و جایگزینی سازوبرگ و ملزوماتتان تعلل نورزید. چراکه اگر بتوانید ملزوماتتان را تأمین کنید، موقعیت بهتری در مقابل دیگران خواهید یافت. نیازهای نیروهایتان را تأمین کنید و آنان تا جان در بدن دارند، همراهتیان خواهندکرد."
کوروش در قامت مدیری توانمند، نه زر و مال بلکه اعتماد، آزادگی، سربلندی و بینیازی را سرمایه اصلی یک ملت میدانست. او باور داشت که بینیاز ساختن انسان از ملزومات مادی و معنوی، موجب میشود تا همگان زبان به ستایش یک مدیر بازکرده و فرمان او را به جان بخرند. گفته میشود که توزیع ثروت، از جمله راهبردهای مدیریتی و اقتصادی این پادشاه پارسی بوده و از دیدگاه او، اینکار دشمنیها را بدل به دوستی میکند.
• بخشنده و سخاوتمند باشیم
"کامیابی همواره در گرو بخشندگی و سخاوت بیشتر است، هر چند که غالب مردم در ظلمات نفس خود غرق میشوند و از کامیابیهایشان به عنوان فرصتی برای زیادهخواهیها و آزمندیهای بیشتر بهره میبرند. سربازگیری و جذب نیرو پایان راه نیست، بلکه آغازی برای گذاشتن سنگبنای یک امپراتوری است. زر و مال اینک به کار ما نمیآید، جز آنکه در خدمت بدست آوردن دوستان بیشتر باشد."
معروف است که کوروش میتوانست از کمترینها، بیشترین دستاوردها را بسازد. زیراکه او با درپیشگرفتن سخاوت و بذل و بخشش، هوشمندانه میتوانست انگیزهای والا در میان زیردستان خود بوجود آورد. کوروش، مدیریت انگیزش و بهرهگیری از آن در راستای دستیابی به اهداف متعالی امپراتوری پارس را، از اولویتهای خود میشمرد و میکوشید تا با پیوند دلها و ایجاد یکپارچگی در میان نیروهای خود به این مهم دست یابد. او میدانست که انتشار شادی و ثروت، بهرهوری را ارتقاء میدهد و دوستی و همبستگی میآورد.
• کمگو و گزیدهگو باشیم.
"کمگویی جوهرهی فرماندهی و اساس آن و پرگویی نشانی از وجود نومیدی در یک فرمانده است. کلامتان را موجز و قاطع کنید و آن را از زواید بپیرایید و امیال و خواستههایتان را چنان طبیعی و منطقی منتقل سازید که هیچکس را یارای اعتراض و مخالفت با آن نباشد. سپس راه خود را در پیش گیرید و به پیش روید."
سخنگویی نوعی الزام در مدیریت است، اما گوشدادن و شایسته سخنگفتن و رعایت اصل "هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد" در تعاملات، نوعی هنر و مهارت والا در میان مدیران است. نظامی گنجوی، این گفتار کوروش را به زیبایی در اشعار خود تجلی داده است:
سخن کان از سر اندیشه ناید نوشتن را و گفتن را نشاید
سخن بسیار داری ، اندکی کن یکی را صدمن و صد را یکی کن
سخن کم گوی تا در کار گیرند که در بسیار بد بسیار گیرند
سخن گوهر شد و گوینده غوّاص به سختی در کف آید گوهر خاص
• یاور نیکی باشیم
"هر کجا که توانستید، در لباس یک منجی عمل کنید. آزادی، شرافت و ثروت درکنار هم، اکسیر نیکبختی و نیکروزی بشر بوده و اوج شادمانی را به او عطا میکنند. چنانچه این سه چیز را به مردمان خود ارزانی دارید، عشق مادامالعمر آنها را برای خود خواهید داشت."
کوروش را میتوان تجلی عالم، عامل، عاشق بودن دانست. او عالم به روزگار خویش و فنون فرمانروایی بوده و عاملی برای امور خیر که عاشقانه، بذر محبت را دل مردمانش میکاشت. او اعتقاد داشت که پیروی نباید از سر زور باشد، بلکه مدیران باید صفات رهبری را در خود پرورش دهند و توانایی نفوذ در دلها را بیایند. رهبران و مدیران واقعی قدرت خویش را از صندلی و یا تاج و تختشان نمیگیرند، بلکه به اهمیت دلافزار به عنوان اثربخشترین ابزار مدیریت واقف هستند.
• بر امور اشراف داشته باشیم
(پس از مجازات برخی فرماندهان خیانتکار) دگر بار این حقیقت را پیش چشمانتان آشکار خواهم کرد، که در سپاه من؛ نظم و انضباط، موجب پاداش است.
سرجیو زیمن، معاون اسبق بازاریابی کوکاکولا اعتقاد دارد که حتی در مردمسالارترین نظامها، همواره باید یک نفر رهبری امور را بر عهده داشته باشد و ضمن کنترل بر اوضاع، حرف آخر را بزند. از دیدگاه او، تصمیمگیری ما یا تصمیمگیری همگانی از کارایی لازم در پیشبرد امور برخوردار نیست. کوروش نیز به عنوان فرمانروایی معتبر، هر چند اهل رایزنی و مشورت بود، اما خود ، قاطعانه تصمیم نهایی را میگرفت.
• خوشرو و مردمدار باشیم
"آنگاه که بر ثروت و مکنتم افزوده شد، دریافتم که محبتی بالاتر از میهمانکردن دیگران و سهیمکردن ایشان در غذایی مطبوع نیست. اینگونه بود که دروازه قصرم همواره به روی میهمانان گشوده بود و به آنها همان غذایی را میخوراندم که خود از آن صرف میکردم. و بعد، از باقی مانده غذا برای دوستان غایبم میفرستادم تا آنها نیز در شادی ما سهیم باشند."
کوروش، فرمانروایی مبادیآداب و خوشخلقوخو بود. همانطور که رسول اکرم میفرمایند: "در ترازوی زندگانی، هیچ عملی سنگینتر و گرانتر از خلق وخوی نیکو نیست." اخلاق خوش، از ویژگیهای رهبران توانمند است و نشان از قدرت روابطعمومی ایشان دارد. بهعلاوه خوشاخلاقی نشانگر تعهد و مسئولیت است امروزه سازمانها نیاز بیشتری به مسئولیتپذیری یافتهاند، چه آنکه نیکاخلاقی سازمانی علاوه بر مشهور مقبول شدن، سودآوردی بیشتری را نصیب سازمانها میکند. سازمانهای حرفهای در پرتو رعایت اصول اخلاق حرفهای میتوانند اعتماد مخاطبان را به خود جلب کنند. اعتمادی که وجه رایج این روزهای اقتصاد جهانی وگوهری نایاب است.