فرض کنید کسی از شما بخواهد روی یک تکه کاغذ کارهایی که عاشق انجام دادنشان هستید را بنویسید. اگر آنچه به ذهن شما میآید «مهمانی رفتن، جمع شدن با دوستان، به ساحل رفتن، آشنا شدن با افراد جدید و سفر کردن» باشد، بهتر است به یک مسافرت یا تعطیلات بهاره بروید. از طرف دیگر، اگر بنویسید «یاد گرفتن، تصمیمگیری، گوش دادن، خطر کردن، فروختن، سخت کار کردن و ساختن چیزی از صفر»، آماده کارآفرین شدن هستید. در این مقاله کارهای فریبنده اما واقعا ارزشمندی که کارآفرینها انجام میدهند بر اساس تجربه مشخص شدهاند.بنابراین، اگر به فکر ایجاد شرکت خود یا کارآفرین شدن هستید، در این مقاله کارهایی که بهتر است عاشقشان باشید یا حداقل یاد بگیرید که روزانه تحملشان کنید، ارائه شدهاند.
استخدام کردن
ایجاد یک تیم، کلید موفقیت است. البته ممکن است دوست داشته باشید با افراد معروفی کار کنید که به چشمانداز شما باور دارند و همچنین میتوانید برای ساعات طولانی بودن در کنار آنها را تحمل کنید. شاید دوست داشته باشید با کسانی کار کنید که مایل به خطرپذیری و کار سخت درازای دستمزد کمی باشند. جالب است بدانید که همه همین موارد را دوست دارند.شما در حال رقابت بر سر منابع محدود با دیگر شرکتهای استارتاپ بااستعداد و مهمتر از آنها، شرکتهای بزرگ با بودجههای قابل توجه هستید. این امر میتواند استخدام را دشوار سازد.شنیدهاید که سرمایهگذاران روی تیمها شرطبندی میکنند؟ این امر کاملا منطقی است، زیرا محصول یا ایده شما ممکن است تغییر کند. چیزی که زیاد نمیشنوید آن است که سرمایهگذاران تیم شما را بررسی میکنند تا توانایی شما را برای فروش اندازه بگیرند.مؤسسین باید بفروشند و توانایی شما برای ارائه دیدگاهتان به دیگر مؤسسین و کارفرمایان، اثباتی اجتماعی برای سرمایهگذاران است. این امر به سرمایهگذاران نشان میدهد که پیش از درخواست شما، شخص دیگری هم مایل به اشتراک این خطر با شما بوده است.در حین کار و هرچه سریعتر، به دنبال همتیمیهایتان بگردید؛ زیرا نه تنها شانس شما در یافتن شرکا در ابتدای راه بیشتر است، بلکه با این کار ارائه ایده خود را هم تمرین و واقعیترین بازخوردها در مورد آن را دریافت میکنید.
جذب سرمایه
برخی مدیرعاملها از جذب سرمایه متنفر و برخی دیگر عاشق آن هستند؛ مانند هر چیز دیگری در زندگی، اگر متوجه شوید در جذب سرمایه مهارت و استعداد دارید، احتمالا از آن لذت میبرید.نکته اصلی آن است که بیشتر استارتاپها سرمایه غیر نقدی جذب میکنند. خوشبختانه شما میتوانید هم محصول و هم توزیع آن را با بودجه کمتری نسبت به قبل خود راهاندازی (bootstrap) کنید. همه نمیتوانند یا نمیخواهند (علاوه بر زمانشان) پول خود را در استارتاپهایشان سرمایهگذاری کنند و بسیاری از شرکتها به سرمایهگذاری خارجی برای گسترش کار خود نیاز دارند. به محض آن که به عملکرد خوبی برسیدسرمایهگذاری دیگر حالت درخواست برای پول ندارد و بیشتر شبیه یک انتخاب میشود. اما هنوز هم ممکن است به سرمایهگذاری نیاز داشته باشید تا بتوانید به این زمان برسید.خوشبختانه، شتابدهندهها سکویی مناسب برای شروع جذب سرمایه را فراهم میآورند. اکنون تعداد شتابدهندهها بیش از گذشته شده است. 500Startups ،TechStars و YCombinator برخی از شتابدهندگان بزرگ هستند. AngelList هم سکویی مناسب است که از آن میتوانید برای ردیابی تلاشهای جذب سرمایه خود استفاده کنید. یادتان باشد که جذب سرمایه ممکن است برای توسعه و بازاریابی محصول شما مخرب باشد. این امر نه تنها به دلیل آن است که جذب سرمایه به زمان زیادی نیاز دارد، بلکه به این دلیل هم می تواند باشد که شما به هنگام جذب سرمایه به جای فکر کردن به محصول، بازاریابی و رشد، به راهنماییهای سرمایهگذار خود، درخواستهای اولیه، قرار ملاقات بعدی و شرایط خود فکر میکنید. اما نکته مثبت آن است که جذب سرمایه راهی عالی برای دریافت بازخورد، ملاقات با مشاورین محتمل و کمک به بهبود شرایط است.
پشتیبانی از مشتری
ممکن است فکر کنید «پشتیبانی از مشتری را برونسپاری میکنیم، زیرا وقت مدیر عامل ارزشمندتر از آن است که بخواهد صرف راهنمایی به مشتریان در مورد استفاده از وبسایت یا بازیابی گذرواژه شود». یکبار دیگر به این موضوع فکر کنید.شما باید به آن دلیل پشتیبانی از مشتری را انجام دهید که بهسرعت کشف میکنید فهمیدنِ نیاز و تصور مشتریان از محصول شما چقدر ارزشمند است. بدین منظور، هیچ راهی بهتر از مکالمه واقعی یا چت آنلاین با کسی که در حال استفاده از محصول شما است، نیست.وجود قسمت «صحبت کردن با مشتریان» در کتابهای راهنماییهای اولیه استارتاپها دلیل خوبی دارد. صحبت کردن با مشتریان و مهمتر از آن، گوش دادن به آنها، بسیار ارزشمند است.ارزش آموزشی تنها یکی از دلایلی است که شما باید پشتیبانی از مشتری را انجام دهید. دلیل دیگر آن است که شما ممکن است تنها شخصی باشید که این کار را با جان و دل انجام میدهید و همه میخواهند تجربه مشتری از برندشان عالی باشد.آیا شما باید برای همیشه این کار را انجام دهید؟ البته که نه؛ دیر یا زود شما باید از این کار دست بکشید و آن را به شخص دیگری واگذار کنید تا وقت بیشتری برای انجام کارهای مهمتر داشته باشید؛ اما واگذار کردن و مدیریت شغلی که قبلا انجام دادهاید، بسیار سادهتر از زمانی است که هیچگاه این کار را انجام نداده باشید.
نمایشگاههای تجاری
برای نورهای فلوئورسنت، هتلهای گرانقیمت، غذاهای نمایشگاهی و ساعتها متمادی سر پا ایستادن آماده شوید. در بیشتر صنایع، نمایشگاههای تجاری و کنفرانسها مهم هستند. این موارد مکانهایی هستند که شما میتوانید روابط خود با مطبوعات صنعتی، شراکت با دیگر شرکتها (وابسته به صنعت) و خریداران و فروشندگان را شروع کنید یا بهبود بخشید.شما نمیخواهید تبدیل به یک فرد کنفرانسی شوید، ولی بهتر است آماده آن باشید که چند بار در سال به کنفرانسها بروید. زمانی که به عقب نگاه کنید، میتوانید متوجه شوید این سفرها تا چه حد ارزشمند بودهاند.
کار کردن برای ساعات طولانی
با تشکر از هالیوود، برخی افراد فکر میکنند مانند فیلم «شبکه اجتماعی»، کارآفرین بودن معدل ۲۰ درصد کار و ۸۰ درصد بازیگری است. اما واقعیت آن است که شما باید آماده کار کردن پنج برابر آن چه قبلا برای شخص دیگری کار میکردید، باشید. مؤسسین یکی از شرکتهای خوب معمولا بیش از ۸۰ ساعت در هفته کار میکنند. همین امر موجب شده که شرکت در 500Startups و در کنار ۲۷ شرکت دیگر باشد و مؤسسین آن با خوشنودی دریافتهاند که این مدت کار کردن، استانداردی عادی برای شرکتهای مستقر در سیلیکون وَلی (Silicon Valley) است.نکته جالب آن است که اگر شما کاری را انجام میدهید که در مورد آن هیجانزده هستید، دیگر احساس نمیکنید که دارید کار میکنید و آن را به صورت یک فرصت در نظر میگیرید. این مانند آن است که در مأموریت هستید و زمان به سرعت سپری میشود.
گرفتن تصمیمهای دشوار
آخرین باری که مجبور شدید تصمیم مهمی بگیرید چه زمانی بود؟ بهعنوان یک مؤسس، شما همواره در حال روبرو شدن با چندراهیها هستید و باید تصمیم بگیرید کدام راه را انتخاب کنید.این امر در مورد محصولات (کدام ویژگیها را پیادهسازی کنید؟ کدام یک را نه؟)، جذب سرمایه (آیا باید انجام شود؟ چه زمانی و از چه کسی؟)، شراکت، انواع مدل کسبوکار، قیمتگذاری، انتخاب وکیل، استخدام و بسیاری موارد دیگر رخ میدهد. شما برای کارآفرین شدن باید یاد بگیرید در گرفتن تصمیمهای مهم، احساس راحتی داشته باشید.در حالی که ممکن است مشاورین و معتمدین خوبی در کنار خود داشته باشید، گرفتن تصمیم نهایی با شما است. معمولا تا سپری شدن زمانی خاص، تصمیم صحیح یا غلط، بهوضوح از هم تمیز داده نمیشوند. انتقاد کردن از دیگر کارآفرینها یا رئیس کنونیتان ساده است؛ اما زمانی که خودتان یک مؤسس یا کارآفرین هستید «در عرصه گرفتن تصمیمهای دشوار» قرار میگیرید؛ اما یک کارمند هر روز با تصمیمهای دشوار روبرو نمیشود.