کدام مدل بازاریابی را به کار گیریم؟(قسمت اول)
مدل PESO
کلمه PESO مخففی برای چهار کلمه است که عبارتند از: پرداخت، دریافت، اشتراکگذاری و تعلق و کانالهای بازاریابی را از هم متمایز میکند. این مدل ما را قادر میسازد تا کانالهای بازاریابی با دقت بیشتری مطالعه شوند و در صورت لزوم کانالهای بیشتری به آن اضافه شود. همچنین با استفاده از این مدل میتوان کانالهایی را که هماکنون در حال سرمایهگذاری هستند، سازماندهی کرد. عبارت «پرداخت» به تمام هزینههایی اشاره دارد که برای توزیع یک محصول پرداخت شدهاند؛ این محصول ممکن است یک محصول صنعتی باشد و یا هرگونه محتوایی مانند آگهیها، مقالات و غیره. «اکتساب» یا کسب شده اشاره به محصولات و مخاطبان معتبر بازرگانی دارد که شما توانستهاید برای آنها محتوا تولید کنید. عبارت «اشتراکگذاری» دربردارنده این حقیقت است که مخاطبان نقش حیاتی در شناختهشدن یک محصول دارند و محتواهای مرتبط با آن محصول باید مدام با مخاطبان و از طریق آنها به اشتراک گذاشته شوند. «تعلق» جامعهای از مخاطبان را دربرمیگیرد که شما را برای یک محصول و یا محتوای خاص جستوجو کردهاند و سپس شما مطالب خود را بین آنها توزیع کردهاید. هرکدام از این کانالهای چهارگانه دارای جوانب مثبت و منفی هستند که باید به آنها توجه کرد. کانال اول یعنی کانال پرداخت قابلیت سنجش دارد؛ یعنی تقریبا میتوان اطمینان کافی کسب کرد که هرچه میزان بیشتری هزینه کنیم، توزیع بیشتری را خواهیم داشت. همچنین به دلیل سرعت بالایی که دارد قابل اعتمادتر است و این به دلیل آن است که با صرف هزینه بیشتر میتوان زمان را خرید. به علاوه استفاده از مدیا و پیوستهای رسانهای نیز تاثیر بسزایی در شناختهشدن برای مخاطبان دارد. اما از مهمترین جوانب منفی این کانال میتوان به گرانبودن و همچنین وابستهبودن به پول اشاره کرد؛ به طوری که اگر اتفاقی برای منابع مالی شما بیفتد و یا تغییری در وضعیت سرمایهگذاریها ایجاد شود، آسیب زیادی خواهد دید و گاه در برخی مواقع حتی متوقف خواهد شد. از مهمترین جوانب مثبت کانال دریافت میتوان به هدفمندکردن هزینهها اشاره کرد و اینکه شما میتوانید نتیجه هزینههایی را که انجام دادهاید از طریق وضعیت مخاطبان معتبر خود احساس کنید. همچنین بهینهسازی سایت و بهبود سئو نیز از دیگر نتایج دریافتی هستند که در این کانال قرار دارند. اما از جوانب منفی آن میتوان به مشکلبودن امکان سنجش نتایج و گران بودن اشاره کرد.
کانال اشتراکگذاری هزینههای کمی را دربرمیگیرد و این یک نقطه قوت است چراکه معمولا به اشتراکگذاری خصوصا زمانی که مخاطبان نیز درگیر این فرآیند شوند، به سرعت میتواند سبب کسب اعتبار در بین مخاطبان شود. همچنین وقتی محتوایی به صورت وسیع به اشتراک گذاشته شود، اعتماد مخاطبان را با خود به همراه دارد. از جوانب منفی این کانال میتوان به غیرقابل پیشبینیبودن آن اشاره کرد؛ یعنی نمیتوان با اطمینان پیشبینی کرد که کدام محتوا برای مخاطبان جذابیت خواهد داشت و کدام نه. همچنین عدم امکان یک برآورد درست از میزان اشتراکگذاریها از دیگر جوانب منفی این کانال است.کانال متعلق به جامعهای از مخاطبان است. اگر بتوانید یک جامعه قابل اعتماد از مخاطبان را با خود همراه کنید، آنگاه میزان ریسک شما در فعالیتهای بعدی کاهش خواهد یافت چراکه میتوانید روی آن جامعه به عنوان جامعه هدف تمرکز کنید. اما ایجاد یک جامعه هدف کار چندان راحتی هم نیست چراکه آدمها معمولا سریع تغییر میکنند و ممکن است برنامهریزیهای بعدی شما با مشکل مواجه شود و آنطور که پیشبینی کرده بودید، پیش نرود. همچنین ایجاد یک جامعه هدف از مخاطبان معمولا زمان زیادی میبرد که بخشی از این زمان مربوط به فرآیندی است که اعتبار شما در ذهن آنها را تثبیت میکند. با اینکه مدل پسو در حقیقت برای تقویت مهارتهای روابط عمومی طرحریزی شده است اما برای بازاریابان حرفهای نیز بسیار مفید است؛ اگرچه هنوز بسیاری از بازاریابان از چنین مدلی اطلاع کافی ندارند و آن را به کار نمی گیرند.