10مهارتی که آموختن آن برای نیروهای کار آینده ضرورت دارد
كاسپارف در فوريه 1996 در فيلادلفياي آمريكا مقابل كامپيوتر Deep Blue شركت IBM قرار گرفت. كامپيوتر حريف او قادر بود 50 ميليارد حركت مختلف را در سه دقيقه تحليل و بررسي كند. كاسپارف در اين مسابقه شكست خورد، اما وعده داد كه در بازيهاي بعدي «قطعا كامپيوتر را له خواهد كرد». وي در بازيهاي بعدي به وعده خود عمل كرد و موفق شد سه پيروزي و دو تساوي كسب كند. اما ابررایانه های امروزی قادرند رقبای بزرگ انسانی خود را نیز از سد راه بردارند. در واقع اتصال جهانی، ماشینهای هوشمند و رسانه های جدید تنها گوشه ای از عوامل دگرگون ساز تفکر حاکم بر اکوسیستم کار هستند. این عوامل موجب شده اند تا نیاز به تجهیز نیروی انسانی به مهارتهای تازه بیش از پیش عیان شود:
1. توانایی درک معانی
به معنای قدرت تشخیص و درک عمقی مفاهیم و یا اهمیت موضوعاتی که بیان میشود. با سلطه یافتن ماشینهای هوشمند در عرصه های مختلف زندگی همچنان نیاز به مهارتهایی که ماشینها در آن ناتوان و یا دچار ضعف هستند احساس میشود. مهارتهای درک معنی به ما کمک میکنند تا بینشی عمیق در راستای اخذ تصمیمات سنجیده پیدا کنیم.
2. هوش اجتماعی
هوشمندی اجتماعی به معنای توانایی برقراری ارتباط موثر با دیگران به شیوه مستقیم و عمیق است که بهمنظورایجاد واکنشهای مناسب و ایجاد تعامل مطلوب با آنها صورت میپذیرد.
واقعیت آن است که مهارتهای اجتماعی و عاطفی ربوتها و ماشینهای هوشمند کنونی بسیار محدود است. احساس کردن همچون توانایی درک معنا قابلیتی بسیار پیچیده است که ماشینها دست کم تا به امروز نتوانسته اند به این توانایی دست یابند. نیروهای انسانی هوشمند از لحاظ اجتماعی قادرند به سرعت هیجانات و احاساسات اطرافیان خود را ارزیابی و واژگان و لحن و رفتار خود را متناسب با آن درآورند.
3. تفکر نوین و انطباقی
تخصص در تفکر و یافتن راهحلها و پاسخهای بدیع، نوآورانه و خارج از چارچوبهای معمول و قاعده های ثابت برای مسائل گوناگون، نشان از قدرت بالای فرد در تفکر انطباقی است. انطباق پذیری مبتنی بر موقعیت و شرایط موجود این امکان را فراهم میکند تا فرد قادر باشد در مقابل شرایط غیرمنتظره و منحصربفرد واکنشی درخور و بهره ور داشته باشد.
4. شایستگی میانفرهنگی
به معنای قابلیت عملکرد موثر در میان محیطها و اکوسیستمهای فرهنگی مختلف است. در جهان متصل امروز نیروهای انسانی باید بتوانند در محیطهای فرهنگی مختلف و متنوع عملکردی بهینه و سازنده داشته باشند.
5. تفکر محاسبهای
توانایی تبدیل، تفسیر و استخراج معنا از حجم بزرگی از دادهها و تبدیل آن به مفاهیم انتزاعی و قابلیت درک استدلال داده محور. با افزایش چشمگیر داده های در اختیار، استخراج مفهوم کارآمد و بهره ور از این حجم عظیم از داده نیازمند وجود مهارتهای تفکر محاسبه گر و توانایی تحلیل آماری است.
6. سواد رسانههای نوین
به معنای توانایی ارزیابی منتقدانه و همچنین قابلیت توسعه و ایجاد محتوایی است که بر بستر رسانههای نوین تولید میشود و همچنین توان تولید محتوای مناسب و متقاعدکننده برای این قبیل رسانه ها است. کارکنان نسل آینده باید در رسانه های تصویری و بویژه ویدیویی و واقعیت مجازی تبحر یافته و قادر باشند محتوای آن را تحلیل و یا خود نسبت به ایجاد آن اقدام کنند.
7. چند رشتهای بودن
سواد و توانایی درک مفاهیم چندین رشته مختلف. بسیاری از مسائل جهانی امروز پیچیده تر از آن هستند که به کمک تنها یک رشته تخصصی حل و فصل شوند. همین امر موجب ایجاد و توسعه علومی از قبیل اقتصاد رفتاری و نورومارکتینگ شده است.
8. تفکر طراحی
تفکر طراحی عبارت است از توانایی طراحی فرایندها و اقداماتی در راستای رسیدن به هدفی خاص.
9. مدیریت بار فکری
توانایی تفکیک ، فیلتراسیون و اولویت بندی اطلاعات در راستای حداکثر سازی کارکرد شناختی مغز با استفاده از انواع ابزار و فناوریها، مدیریت بار فکری تعبیر میشود.
10. تعامل مجازی
توانایی کار بهرهورانه و همراه با شور و شوق در یک تیم مجازی و همچنین قابلیت نشان دادن حضور به عنوان عضوی اثربخش از آن تیم.
فناوریهای ارتباطی و اتصالی امکان کار کردن، اشتراک ایده ها و بهره وری بیشتر را با وجود جدایی فیزیکی تسهیل کرده اند. اما محیط مجازی کار مستلزم وجود مجموعه ای جدید از توانمندیها است. افراد باید بتوانند استراتژیهایی را ایجاد و بکار گیرند که سهم مشارکت اعضا را افزایش و میزان پراکنش اعضای تیم را کاهش دهد. وام گرفتن از فناوریهای برگرفته از صنعت بازی سازی این امر را بیش از پیش محقق خواهد کرد.