5 اشتباه رایج استارتاپ ها در استخدام نیرو
بنابراین استخدام نیرو و همچنین تعلیم آنها جز مسائل حیاتی در استارتاپها به شمار میرود.کارشناسان منابع انسانی معتقند که استارتاپها در استخدام نیرو هایشان مرتکب اشتباهات رایجی میشوند که میتواند بر فعالیت آنها تاثیرات منفی زیادی بگذارد.در ادامه به بررسی ۵ اشتباه رایج استارتاپها در استخدام نیرو میپردازیم:
نمیدانند نیروی جدید چه مهارتهایی باید داشته باشد
شاید به نظر برسد که استارتاپها همواره باید سراغ افراد تازه نفس بروند و از استخدام نیروی متخصص و حرفهای جلوگیری کنند. با اینکه این نگرش میتواند به کارآفرینی کمک کند و قابل تحصین است اما باید درنظر داشت که برخی مواقع ممکن است این مسئله به ضرر کمپانی تمام شود.
برخی مواقع مسئولین استخدام نمی دانند که نیروی جدید باید از چه تواناییهایی برای انجام وظایف محوله برخوردار باشد. پس در ابتدا باید این مسئله مشخص شود. میتوان لیست کاری کاملی از وظایف آنها تهیه نمود و سپس در برابر هر کدام از آنها مهارتها و ویژگیهای لازم برای انجامشان را لیست کرد. در انتها بر اساس این لیست میتوان میان کاندیداها بهترین گزینه را انتخاب نمود.
در استخدام نیرو مدرک تحصیلی را در اولویت قرار میدهند
بسیاری باور دارند که افرادی که مدرک تحصیلی بالایی از دانشگاه معتبری گرفتهاند قادر خواهند بود بهترین عملکرد را از خود نشان دهند. همانطور که حدس میزنید این مسئله همواره درست نیست.نه تنها این گونه افراد ممکن است که حقوق بیشتری درخواست کنند بلکه مدرک تحصیلی گویای تمامی مسائل در مورد اشخاص نیست و ممکن است آنها نتوانند آن طور که انتظار میرود فعالیت کنند.پس در این مواقع بهتر است بجای تمرکز روی مدرک تحصیلی، نگرش آنها را مدنظر قرار داد.
سوالات درستی در مصاحبهها نمیپرسند
کارشناسان باور دارند که استخدام نیرو ، زمان کافی، سوالات درست و مقداری قضاوت صحیح میطلبد. در صورتی که تمامی این ویژگیها کنار یکدیگر جمع شوند، استخدام نیرو به بهترین شکل نتیجه میدهد.از این رو پرسیدن سوالات صحیح در مصاحبهها از مهمترین مسائل به حساب میآید چرا که میتواند از سر درون اشخاص خبر دهد. اگر پرسیدن سوال مهم نبود، هیچگاه مصاحبهای صورت نمیپذیرفت و مسئولین تنها لازم بود که روزمههای کاندیداها را مطالعه کنند.مسلماً تمامی افراد انتظار دارند در مصاحبههای کاری، سوالاتی همیشگی از آنها پرسیده شود. به همین دلیل است که سوالات غیرمنتظره میتواند نشان دهد که هر فرد تا چه حد قادر است در لحظه از خود شجاعت و توانمندی نشان دهد.
تصویر درستی از کار و فعالیت در آن استارتاپ ارائه نمیکنند
کار کردن در یک استارتاپ بسیار مطلوب به نظر میرسد چرا که کارمندان تصور میکنند قادرند آرام آرام با آن استارتاپ پیشرفت کنند و موقعیتهای زیادی برای پیشرفتشان وجود دارد.
البته باید مدنظر قرار داد که فعالیت در یک استارتاپ به همان اندازه جدی و طاقت فرسات چرا که نیروی کاری یک استارتاپ موفق همواره در حال فعالیت است یا درباره فعالیت خود تفکر می کند.به همین دلیل است که در ابتدا باید مسئولیتهای کاری هر فرد به درستی تعریف گردد تا آنها بتوانند سختی کار در استارتاپ ها درک کرده و ببینند آیا قادرند این حجم فعالیت را تحمل کنند یا خیر؟
درست حقوق پرداخت نمیکنند
این مسئله میتواند به سرعت یک استارتاپ را به ورشکستگی برساند یا اشتیاق نیروی کاری را از آنها برباید چراکه اصولاً پرداخت حقوق در استارتاپها به درستی صورت نمیپذیرد. گاهی اوقات مبالغ بسیار زیادی به برخی نفرات تعلق می گیرد و از طرف دیگر برخی اشخاص، بسیار کمتر از آنچه لیاقتشان است را دریافت میکنند. هر دوی این مسائل میتواند به ضرر کلی تیم تمام شود.شاید پیدا کردن تعادل میان این دو نگرش مهمترین وظیفه یک مدیر مالی یا کارشناس منابع انسانی باشد. البته راهکار عملی در این زمینه وجود دارد؛ اینکه هیچکس جز خود مدیر مالی به مسائل حقوقی آگاه نباشد اما شک نکنید که در این میان افرادی وجود دارند که ممکن است از میزان حقوق همکاران با خبر شده و به بقیه اطلاعاتی ارائه دهند.