یادگیری دروس تجاری از جام جهانی فوتبال
در آستانه جام جهانی 2014 برزیل، یادگیری از دوره های پیشین جام جهانی خالی از لطف نیست. جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ بیستمین دورهٔ جام جهانی فوتبال است که از ۱۳ ژوئن ۲۰۱۴ تا ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۴ در کشور برزیل برگزار میشود. اگرچه جام جهانی فیفا در آفریقای جنوبی به پایان رسیده است، اما ناراحتیها و خوشحالیهای ناشی از این بازیها هنوز ادامه دارد. میلیونها تماشاچی علاقهمند، این مسابقات را از تلویزیون دنبال میکردند، به تشویق تیمهای خود پرداخته و مهارتهای بازیکنان را تحسین میکردند. تمامی اتفاقاتی که در این مسابقات روی دادند، ارزش دنبالهروی را ندارند، با این حال همهی آنها تاریخساز بودند (برای مثال شورش در تیم فرانسه). اکنون زمان آن رسیده که به کار برگردیم. بسیاری از دروس آموخته از جام جهانی، در دنیای تجارت نیز قابل استفاده بوده و با موفقیت پیادهسازی میشوند.
دروس آموخته
1. بازی 90 دقیقه طول میکشد
اگرچه این قاعدهی ساده، یکی از ابتداییترین اطلاعات فوتبالی است، بسیاری از بازیکنان هنوز معنای آن را برای خود بازی درک نکردهاند. بازی فوتبال و نتیجه نهایی آن به سرعت تغییر میکند، نمونه این تغییر سریع در بازی بین آمریکا و الجزایر دیده شد، در این مسابقه گلی که منجر به برد آمریکا شد، در دقیقه 93ام بازی به ثمر نشست. و تیم اسلونی که برای بالا رفتن تنها به نتیجه 0:0 نیاز داشت، از دور رقابتها خارج شد.
این قاعده برای مدیران به معنی با ثبات بودن است. مدیران باید به صورت پیوسته شرایط تجاری، بازار و حالات کارمندان خود را ارزیابی کنند. همه این عوامل تحت تاثیر تغییرات ناگهانی و غیرقابل پیشبینی در دقیقه آخر قرار می گیرند، تغییراتی که ممکن است موفقیت پروژهها یا کمپینها را به خطر بیندازد.
2. تیم بهتر همیشه برنده نمیشود
این حقیقت مایه تاسف است، اما همین موضوع است که بازی را چنین جذاب میکند. به این فکر کنید که سوئیس چگونه اسپانیا، قهرمان جام جهانی را در دور اول با نتیجه 1:0 شکست داد. یا در نمونه دیگر تیم غنا که نتوانست در مقابل اروگوئه امتیاز کسب کند و از دور رقابتها حذف شد-در این بازی طی ضربات پنالتی، توپ غنا در دقیقه 123ام، به تیر دروازه خورد. بسیاری معتقدند که این قاعده به شرکتها اختصاص نمیباید، اما بسیاری از شرکتها که به سطوح بالایی رسیدهاند، و عملکردهای واقعا موفقی داشتهاند، باید با رویدادهای ناگهانی تلخی رو به رو شوند. نمونه کتابی این موضوع شرکت اپل است، بیست سال پیش، سیستم عامل این شرکت به وضوح از سیستم عامل شرکت مایکروسافت بهتر بود، اما اکنون سیستم عامل مایکروسافت دارای برتری است. بیل گیتس درک کرد که چگونه باید تواناییهایی شرکت را به سرمایه تبدیل کند.
3. امروز سرمایهگذاری کنید، فردا بهرهبرداری کنید
در بسیاری از مسابقات فینال، نورافکنهای استادیوم روی بازیکنانی متمرکز میشود که قصد دارند از فوتبال و بازی در تیمهای بزرگ خداحافظی کنند. آژاکس آمستردام، افسی بارسلونا و بایرن مونیخ، تیمهای بزرگ فوتبال هستند، این تیمها به صورت سنتی روی بازیکنان جوان سرمایهگذاری کرده و زمان و هزینه زیادی را برای کشف و پرورش استعدادهای جدید صرف میکنند. این سرمایه گذاریها در تمامی جامهای جهانی فیفا نتیجهبخش بوده است. عملکرد شرکتهای آلمانی چگونه است؟ آموزش حرفهای، ادامه تحصیل و برنامههای با پتاسیل بالا به ندرت در دستور کار این شرکتها وجود دارد. این شرکتها تا حد بسیار زیادی مبتنی بر اصولی هستند که تنها با پول انجام میشود و به جای اعتماد به افراد خود، از کمکهای پرهزینه خارجی استفاده میکنند.
4. بازی خود را با تواناییهای تیم منطبق کنید
یوآخیم لوو، مربی آلمانی، به خوبی نحوه انجام این فرآیند را به تصویر کشیده است؛ تیم اسپانیا این استراتژی را به بهترین حالت خود رسانده است. تاکتیکها و استراتژی یک تیم باید از قابلیتهای شخصی درون آن تیم الگوبرداری شود. بارها دیدهایم زمانی که یک تیم ملزم است یک تاکتیک اجباری را به کار گیرد، چه اتفاقی میافتد. شیوه مورد استفاده توسط تیم برزیل با قابلیتهای آنها مطابقت نداشت و این تیم از دور خارج شد.
مجریان و مدیران جدید تلاش میکنند تا شکل شرکت را تغییر دهند، دو سال بعد جایگاه خود را با ناامیدی زیاد، رها میکنند. بیشتر کارمندان سازگاری چندانی با استراتژیهای جدید ندارند. در بیشتر موارد نیز استقبالی از ایدههای جدید نمیکنند. مدیران و رهبران باید برای پیادهسازی یک استراتژی جدید، در ابتدا گامهای تاکتیکی کوچک بردارند.
5. ستارگان اهمیت ندارند-تیم مهم است
مسی، کاکا، رونی و رونالدو در این جام جهانی کجا بودند؟ این بازیکنان در اواخر عمر ورزشی خود اغلب به عنوان بازیکن اضافی تیم محسوب میشوند. توانایی خارقالعاده آنها دیگر جایی برای دیده شدن نداشت (تنها استثنا حمله به لاما توسط رونالدو بود). شرکتها نباید مدیران اندک و برجستهای را استخدام کنند که نام مشهوری داشته یا رزومههای استثنایی دارند؛ با اتکا بر این مدیران همواره معترض خواهند بود که فاقد نیروی انسانی مناسب در سطوح مختلف هستند. افراد سرشناسی که به تازگی استخدام شدهاند، اغلب عملکرد ناموفقی دارند، زیرا با فرهنگ شرکت آشنایی نداشته و تواناییهای تیمی و همدلی مورد نیاز را ندارند.
6. دوره بازیهای دفاعی به پایان رسیده است، به دوره بازیهای تدافعی تهاجمی خوش آمدید
یونان، برنده جام ملتهای اروپا در سال 2004، و ایتالیا برنده جام جهانی 2006، در این دوره از رقابتها حتی در مرحله حذفی نیز موفق نبودند. این تیمها در مقایسه با تیمهای جوانتر و چالاکتر هیچ گونه نیروی تخیلی نداشته و بیشتر بر دفاع متمرکز بودند. این قانون در بازار نیز کاربرد دارد، شرکتهای آلمانی باید از خود بپرسند که آیا بیش از حد بر کیفیت محصولات خود در گذشته مبتنی نبودهاند، و به میزان کافی در فروش و بازاریابی سرمایهگذاری نکردهاند. زمانی که دفاع، ایمن شده است، کار درست این است که تهاجمی بازی کنید.
7. حقیقت نسبی است
در این جام جهانی، یکی از داغترین و متداولترین موضوعات بحثها، تصمیمات اشتباه داوری بود. هلند، نائب قهرمان این دوره، حتی تا چندین روز بعد از بازی، درباره اینکه داور پنالتی آنها را نگرفته است، شکایت داشتند. تیم بریتانیا هنوز هم ناراحت است که داور گل آنها در در ورزشگاه ومبلی نگرفته است. شرکتها نیز بهانه میآورند: فروشنده اشتباه میکند، مشتریان محصولات را نمیشناسند و غیره. در حقیقت، استراتژی طراحی شده موفق نبوده است و شرکتها باید نهایت تلاش خود را بکنند تا رویدادهای اشتباه را ارزیابی کرده و از این دل رویدادها، ایدههایی را برای پیشرفت استخراج کنند.
8. نتایج نهایی حائز اهمیت هستند
اسپانیا تنها با هشت گل در تمامی مسابقات، قهرمان جام جهانی شد. آلمان، در مرحله حذفی، گلهای بیشتری را به ثمر نشاندند. پرتغال در یک مسابقه، هفت گل زد، اما بعد از آن به سرعت از دور رقابت خارج شد. این گل ها، به جز شهرت و افتخار، چه کاربردی دارند؟ منابع موجود باید به خوبی و عقلانی مورد استفاده قرار گیرند، به ویژه طی دوران سخت اقتصادی. نباید تمامی محصولات و سرویسهای قابل تصور را در دسترس قرار داد، به جای این کار، شرکتها باید بر محصولات و خدماتی تمرکز کنند که در میان مدت، بازگشت سرمایه و مزیت رقابتی خوبی دارند.