اهمیت گوشه طلایی بازار
دکتر سعید معید فر، جامعهشناس میگوید:
" اگر فروشگاهی مخصوص چپدستها در کشور وجود ندارد، به دلیل مشکل کارآفرینی است... افرادی که میخواهند در این امور سرمایهگذاری کنند باید احساس منفعت بکنند و بدانند که چقدر سود برایشان دارد، خود افراد چپدست باید نیاز خودشان را علنی کنند تا سرمایهگذار هم این امر را به صرفه ببیند و فرصت شغلی ایجاد کند."
سایت تابناک
دنیایی که برای چپ دستان وارونه ساخته شده
کد خبر 393664
گفتههای دکتر معید فر، جامعهشناس با آنچه در بازاریابی به عنوان "بخشبندی" مطرح است، همسان است. بازاریابهای هوشمند به جای پرداختن به "کل بازار" ، گوشهء طلایی از بازار را جستجو میکنند تا بتوانند سود سرشار از این گوشه طلایی را نصیب خود سازند.
در ایران، بویژه این سالهای اخیر با مجموعهای از فروشگاههای زنجیرهای روبهروئیم که کمتر به "چپدستها" یا به اصطلاح دقیقتر "چپبرترها" پرداختهاند. تقریباً فروشگاهها و محصولات و کالاهای آن برای "همه"، "عموم"، و"اکثریت"مناسب است. غافل از آنکه، گاه کافی است شما "گوشهای از بازار" را هدف قرار دهید، درمی یابید که همین "گوشه بازار" تا چه حد طلایی است.
به تازگی دوست دانشمندم دکتر فرزاد مقدم که اخیراً از سفر به ترکیه بازگشته بودند، برخی تجربیات ارزندهاش را بازگو میکردند که به نظرم برای برخی علاقه مندان به ویژه "اهالی بازاریابی" سودمند است.
دکتر مقدم، دانشآموخته بازاریابی است که در سالهای اخیر، بهویژه بر روی "برند" ، برندینگ در گردشگری فعالیتهای علمیاش را متمرکز کرده است. جالب است بدانید مقدم در زمان دانشجویی، در ترکیه "تور لیدر" بوده و اطلاعات خوبی در اینباره دارد . بعدها به ایران آمد و در دانشکده صدا و سیما، تبلیغات آموخت.
با این پیشینه به همراه تجربیات وسیعاش در تبلیغات، از یک شرکت ترکیهای نام برد که حدود 10 تا 12سال پیش، شرکت کوچکی در حوزه گردشگری ترکیه بود. همین شرکت اکنون به یک شرکت تراز جهانی تبدیل شده است. دلیل این موفقیت را مقدم در یک جمله بیان کرد و گفت: این شرکت ترکیهای رقیب را به عنوان "همکار" در نظر میگیرد.
مقدم در تشریح فعالیتهای این شرکت گفت: سالها پیش تنها 2 اتوبوس راهی سفر به آنتالیا بود. همین شرکت ترکیهای آن را به سفر دسته جمعی در ایران تبدیل کرد که کافی است روزنامههای ایرانی را ببینید. از آن سادهتر، برخی زیرپله های شهر تهران با پارچه بزرگ نوشتهاند: "سفر به آنتالیا".
این شرکت ترکیهای وقتی دید که همکارانش در ترکیه بشدت در پی جلب و جذب گردشگر به آنتالیا هستند، بیآنکه از رقبا بدگویی کند، مسیر خودش را عوض کرد. اکنون این شرکت به جای جذب وسیع و گسترده مسافران اروپا و سایر کشورها، توجه خود را محدود به "گوشه طلایی بازار" کرد.
این شرکت ترکیهای، اطلاعیههای خاص دارد، سفرهای خاصی را نیز به آنتالیا طراحی کرده است.
هر گروه 10 نفره میتواند با ماشین اختصاصی شرکت از مبدأ به فرودگاه برود؛ چون یک هواپیمای 10 نفره در انتظار اوست و او را وارد فرودگاه ترکیه خواهد کرد. یک لیموزین به استقبال این مسافران میآید و آنها را به ویلای اختصاصی خواهد برد. تمام فعالیتها، حتی آشپزی نیز کاملاً "سفارشی" و "اختصاصی" است. در بازگشت نیز همین تسهیلات و امکانات اختصاصی به مسافران تعلق خواهد گرفت.
این شرکت ترکیهای آنچه را در بازاریابی به عنوان "اقیانوسآبی" خوانده میشود را در عمل پیاده کرده است. ضرورتی نمیبیند خود را با "رقبا" درگیر سازد، میسر کاملاً متفاوتی را طراحی کرده که در آن مسیر، تنها و یکه تاز میدان است.
با این نگاه میتوان گفت دنیای کنونی را باید "دنیای اختصاصی"، " سفارشی شده"، بازاریابی تکبهتک نامید. این در حالی است که در تهران شاهد مجموعهای از فروشگاههای زنجیرهای هستیم نظیر "شهروند" که میکوشند با همان شکل و شمایل خود را به مشتری عرضه کنند.
دیدگاه دکتر سعید معیدفر برای کارآفرینان ایرانی میتواند نقطه شروع باشد. آنان که میخواهند ویژهسازی کنند، میتوانند بر روی فروشگاهها و محصولات و کالاهایی متناسب با "چپبرترها" سرمایهگذاری کنند.
تقاضا میکنم کتاب ارزنده "بازاریابی تکبهتک" نوشته دان پیرز و مارتا راجرز را مطالعه کنید که دوست بزرگوار و دانای من استاد علی عیاری به زیبایی و شیوایی آن را ترجمه کردهاند و انتشارات فرا ناشر آن است.
سبز باشید