چرا به یادگیری مهارتهای بازاریابی نیاز داریم؟
1)بازاریابی گوش دادن را به ما میآموزد
یکی از مهارتهایی که در بازاریابی و فروش تأکید فراوانی روی آن میشود، مهارت درست گوش کردن است. یک بازاریاب باید برای یافتن فرصتهای جدید و ارتباط برقرار کردن با مشتریان مدام در حال گوش کردن باشد. شاید بگویید همه میتوانند این کار را انجام دهند و نیازی به بازاریاب بودن نیست. تفاوت در اینجاست که یک بازاریاب، همزمان با گوش دادن، صحبتهای طرف مقابل را تحلیل نیز میکند؛ بنابراین گوش دادن در بازاریابی یک فرایند پویا است.
2)تصمیمات بهتری خواهیم گرفت
بازاریابان در معرض ارتباط دائمی با بازار قرار دارند. بازار ایستا نیست و دائماً در حال حرکت و پویایی است و به همین دلیل بازاریابان و به طور کلی افرادی که در واحد بازاریابی سازمانها فعالیت میکنند باید از این توانایی برخوردار باشند که به سرعت برای مدیریت شرایط جدید برنامهریزی کنند و تصمیم بگیرند. بازاریابان همیشه در حال تصمیمگیری هستند؛ اینکه سمپلینگ چه وقت و برای چه محصولی انجام شود؛ با توجه به اعتبارسنجی انجام شده، چقدر محصول به مشتری داده شود؛ محصول به صورت نمایندگی توزیع شود یا خود شرکت کار پخش را انجام دهد؛ با توجه به میزان فروش، هدفهای ماه بعد چگونه گذاشته شوند؛ این تصمیمات و تصمیمات بسیار زیاد دیگری که روزانه واحد بازاریابی و فروش را درگیر خود میکنند، باعث میشوند بازاریابان به سرعت شرایط را تحلیل و تصمیمگیری کنند.
3)در ارتباطات خود بهتر عمل خواهیم کرد
بازاریابی بدون ارتباط مستمر با مخاطبان بیمعنی خواهد بود و بازاریابان و فروشندگان در طول روز با تیپهای شخصیتی متعددی ارتباط برقرار میکنند. به همین دلیل بازاریابی به ما میآموزد که چگونه با تیپهای شخصیتی مختلف ارتباط برقرار کنیم و چه رویکردی را اتخاذ کنیم تا هر چه بیشتر آنها درگیر پیوندی ماندگار با برند ما شوند. به عبارت دیگر بازاریابی کلاسی برای برقراری روابط اجتماعی بهتر و عمیقتر است. آموختن مهارتهای ارتباطی نه تنها در انجام هر چه بهتر فعالیتهای بازاریابی و فروش حائز اهمیت است بلکه باعث میشود فرد در روابط غیرکاری خود نیز بهتر و پختهتر عمل کند.
4)دچار دام غرور نمیشویم
یکی از محاسن بازاریابی و فروش این است که اگر فرد بخواهد طولانیمدت در این حرفه بماند و پیشرفت کند باید غرور و تکبر خود را کنار بگذارد. اگر مشتری به هر دلیلی عصبانی بود و پرخاش کرد، فروشنده باید او را آرام کند و مقابله به مثل نکند. ما برای تعامل به بازار میرویم نه تقابل. اگر با مشتری دعوا کنیم و به خیال خودمان او را سرجایش بنشانیم، در پایان روز سرپرست یا مدیر فروش آمار فروش را از ما میخواهد نه آمار تعداد مشتریانی که آنها را سرجایشان نشاندیم. بنابراین بازاریابی و به ویژه فروش تمرین بسیار خوبی است برای اینکه غرور بیجای خود را کنار بگذاریم و به دنبال راهی باشیم که با حفظ شخصیت و وقار خود بتوانیم منفعتی را به مشتری بفروشیم.
5)شاخکهای ما حساستر میشوند
یکی از منافع بازاریابی این است که حساسیت فرد را نسبت به اتفاقاتی که پیرامونش روی میدهد، بالا میبرد. همانطور که در میزگرد شماره 15 ماهنامه بازاریاب بازارساز (www.marketermag.ir) نیز عنوان کردم بازاریابی یعنی شناسایی، شناساندن و خشنودی. در بخش شناسایی، بازاریاب و فروشنده لازم است به پنج مورد توجه کنند:
الف) شناخت محیط کلان: اینکه عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سطح کلان جامعه چه تأثیری روی ما خواهند داشت.
ب) شناخت محیط خرد: محیط خرد بخشی از محیط کلان است که تأثیر مستقیمی روی کسبوکار ما دارد. رقبای ما بخشی از محیط خرد هستند بنابراین الآن که در دوره پساتحریم به سر میبریم و به احتمال زیاد در آینده رقبای خارجی در صنایع مختلف وارد بازار ایران میشوند، باید بدانیم که ورود این رقبای جدید چه تأثیری روی کسبوکار ما خواهد گذاشت.
ج) شناخت شرکت: سومین مورد شناخت شرکت خودمان است؛ اینکه نقاط قوت و ضعف ما در بازار چیست، چقدر در بازار و چقدر در ذهن مشتری سهم داریم.
د) شناخت آمیزه بازاریابی: شناختن 4 رکن آمیزه بازاریابی (قیمت، محصول، ترویج و مکان(توزیع)) نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
ه) شناخت مشتری: باید مشتری خود را بشناسیم و از علایق و رفتار او اطلاع کافی داشته باشیم تا بتوانیم برای هر یک از مشتریان خود برنامه ویژهای طراحی کنیم.
همانطور که مشاهده میکنید، "شناسایی" نقش مهمی در موفقیت در بازاریابی دارد. فردی که وارد حوزه بازاریابی میشود به موفقیت نخواهد رسید مگر اینکه با چشم و گوش کاملاً باز اتفاقات پیرامونش را رصد کند.
سبز باشید