درس های یک مدیر عامل برای رسیدن به اهداف بزرگ
تیموتی سایکس کارآفرین آمریکایی و تاجر سهام ارزان (Penny Stocks) است که به خاطر معاملات میلیون دلاری روزانه‌ی خود در بازار بورس ارزان، شهرتی جهانی پیدا کرده است. پس از اینکه او با انبوهی از سؤالات مردم مبنی بر اینکه چطور توانسته است از یک زندگی عادی خود را تبدیل به یک کارآفرین میلیونر کند روبه‌رو شد، درس‌هایی را که برای رسیدن به اهداف زندگی ضروری هستند توضیح داد. تیموتی در مقدمه‌ی صحبت خود، اظهار کرد که رسیدن به موفقیت فقط مستلزم این است که مردم یک گام به عقب بردارند و زندگی خود را در تصویری بزرگ‌تر، محاط شده در اصولی فراموش‌شده به یاد بیاورند.
بر چیزهایی که نیاز دارید متمرکز شوید، نه چیزهایی که می‌خواهید
شما ممکن است دوست داشته باشید یک خانه‌ی بسیار بزرگ و سه ماشین داشته باشید. ولی این واقعاً چیزی است که شما نیاز دارید؟ این سؤال می‌تواند به‌سادگی اولویت‌های شما را برایتان روشن کند؛ ولی هنوز بسیاری از مردم متوجه اهمیت آن نیستند. اینکه شما صرفاً چیزی را «می‌خواهید» بخش فانتزی زندگی است. شما باید نسبت به اهدافتان حسی شدید و اشتیاقی پرشور و انگیزه‌ای بی‌پایان داشته باشید تا به آنها برسید. در غیر این صورت فقط اوهامی داشته‌اید که رنگ ناامیدی به خود خواهد گرفت.
از همه‌ی اتفاقات خوب و بد زندگی درس بگیرید
زندگی نه کاملاً خوب است و نه کاملاً بد. نه مثبت ِمحض است و نه منفی. شما باید از هر شرایطی درسی بیاموزید. هنگامی‌که در حال و هوای مثبت زندگی غرق شده‌اید، از خودتان بپرسید چطور می‌توانید این شرایط خوب را مدیریت کنید تا به موفقیت برسید و چطور می‌توانید پیروزی‌هایتان را تکرار کنید. از طرف دیگر، شما باید قادر باشید در لحظات منفی رشد کنید. فکر کنید چرا شکست خورده‌اید و چطور می‌توانید از تکرار این شکست اجتناب کنید.
هر هفته، زمانی را به این اختصاص دهید تا در پیروزی‌ها و شکست‌های خود تأمل کنید. این تنها راهی است که باعث رشد شما می‌شود و شما را به سمت اهدافتان حرکت می‌دهد. البته نباید بیش‌ازحد فکرتان را مشغول گذشته‌ها کنید. اگر بتوانید ازهر تجربه یک درس بگیرید کافی است و این یعنی کارتان را درست انجام داده‌اید.
بر چیزهایی که نیاز دارید متمرکز شوید، نه چیزهایی که می‌خواهید
شما ممکن است دوست داشته باشید یک خانه‌ی بسیار بزرگ و سه ماشین داشته باشید. ولی این واقعاً چیزی است که شما نیاز دارید؟ این سؤال می‌تواند به‌سادگی اولویت‌های شما را برایتان روشن کند؛ ولی هنوز بسیاری از مردم متوجه اهمیت آن نیستند. اینکه شما صرفاً چیزی را «می‌خواهید» بخش فانتزی زندگی است. شما باید نسبت به اهدافتان حسی شدید و اشتیاقی پرشور و انگیزه‌ای بی‌پایان داشته باشید تا به آنها برسید. در غیر این صورت فقط اوهامی داشته‌اید که رنگ ناامیدی به خود خواهد گرفت.
از همه‌ی اتفاقات خوب و بد زندگی درس بگیرید
زندگی نه کاملاً خوب است و نه کاملاً بد. نه مثبت ِمحض است و نه منفی. شما باید از هر شرایطی درسی بیاموزید. هنگامی‌که در حال و هوای مثبت زندگی غرق شده‌اید، از خودتان بپرسید چطور می‌توانید این شرایط خوب را مدیریت کنید تا به موفقیت برسید و چطور می‌توانید پیروزی‌هایتان را تکرار کنید. از طرف دیگر، شما باید قادر باشید در لحظات منفی رشد کنید. فکر کنید چرا شکست خورده‌اید و چطور می‌توانید از تکرار این شکست اجتناب کنید.
هر هفته، زمانی را به این اختصاص دهید تا در پیروزی‌ها و شکست‌های خود تأمل کنید. این تنها راهی است که باعث رشد شما می‌شود و شما را به سمت اهدافتان حرکت می‌دهد. البته نباید بیش‌ازحد فکرتان را مشغول گذشته‌ها کنید. اگر بتوانید ازهر تجربه یک درس بگیرید کافی است و این یعنی کارتان را درست انجام داده‌اید.
بر ارزش‌ها تمرکز کنید
وقتی شما می‌خواهید در یک زمان کارهای متعددی انجام دهید، به‌سادگی تمرکزتان را از دست می‌دهید. برای اینکه مطمئن شوید بر پیروزی نهایی متمرکز هستید، همیشه برای کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت خود برنامه‌ریزی کنید.
مدام درباره‌ی همه‌چیز از خودتان سؤال بپرسید. بپرسید آیا کاری که در این لحظه انجام می‌دهید در راستای اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت یا بلندمدتتان است؟ دقت کنید که خود را فریب ندهید و با خودتان صادق باشید. اگر پاسختان منفی است باید در انجام کاری که به آن مشغولید تجدید نظر کنید. تمرکز بر برنامه‌ها، شما را از انجام کارهای غیرضروری بازمی‌دارد.
درس اصلی: قبل و بعد از انجام هر کار خوب فکر کنید
فکر کنید که حالا می‌خواهید چه‌کاری انجام دهید و آیا این کار شما را به مقصدتان نزدیک‌تر می‌کند؟ به کاری که به‌تازگی به پایان برده‌اید فکر کنید و ببینید آیا می‌توانستید آن را بهتر و بهینه‌تر انجام دهید؟
وقتی وسط انجام کاری هستید، متوقف کردن آن سخت است؛ ولی این مهمترین بخش ِدرس شما است. اگر در اواسط کاری که به آن مشغولید متوجه شدید که با برنامه‌هایتان همخوانی ندارد و آن را متوقف کردید، می‌بینید که به ازای این حرکت چه نتایج باارزش‌تری به دست می‌آورید.
وقتی شما می‌خواهید در یک زمان کارهای متعددی انجام دهید، به‌سادگی تمرکزتان را از دست می‌دهید. برای اینکه مطمئن شوید بر پیروزی نهایی متمرکز هستید، همیشه برای کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت خود برنامه‌ریزی کنید.
مدام درباره‌ی همه‌چیز از خودتان سؤال بپرسید. بپرسید آیا کاری که در این لحظه انجام می‌دهید در راستای اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت یا بلندمدتتان است؟ دقت کنید که خود را فریب ندهید و با خودتان صادق باشید. اگر پاسختان منفی است باید در انجام کاری که به آن مشغولید تجدید نظر کنید. تمرکز بر برنامه‌ها، شما را از انجام کارهای غیرضروری بازمی‌دارد.
درس اصلی: قبل و بعد از انجام هر کار خوب فکر کنید
فکر کنید که حالا می‌خواهید چه‌کاری انجام دهید و آیا این کار شما را به مقصدتان نزدیک‌تر می‌کند؟ به کاری که به‌تازگی به پایان برده‌اید فکر کنید و ببینید آیا می‌توانستید آن را بهتر و بهینه‌تر انجام دهید؟
وقتی وسط انجام کاری هستید، متوقف کردن آن سخت است؛ ولی این مهمترین بخش ِدرس شما است. اگر در اواسط کاری که به آن مشغولید متوجه شدید که با برنامه‌هایتان همخوانی ندارد و آن را متوقف کردید، می‌بینید که به ازای این حرکت چه نتایج باارزش‌تری به دست می‌آورید.
