زمانی که کوین پلانک شرکت جدید خود، یعنی کمپانی آرمور که در حال حاضر ارزش میلیارد دلاری دارد، را تازه راه‌اندازی کرده بود، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی او انتقال یک تصویر حرفه‌ای از شرکتش به مخاطب بود. او نمی‌خواست مردم بدانند که او در زیرزمین خانه مادربزرگش کار می‌کند. برای همین هر کاری که ممکن بود انجام داد تا کسب و کارهای آنلاین کوچک خود را بزرگ‌تر جلوه دهد.او حتی انواع کارت‌ ویزیت را برای خود تهیه کرده بود تا بتواند با همه نوع مخاطبی ارتباط برقرار کند. نکته مهم در توسعه کسب و کار این است که شما در برقراری ارتباط تا چه اندازه موفق هستید؟
برای صاحبان کسب و کارهای آنلاین کوچک و نوپا، نگرانی‌هایی در مورد اندازه یا کمبود تجربه در بازار وجود دارد. آیا تا به‌ حال شخصا این گونه نگرانی‌ها را تجربه کرد‌ه‌اید؟ آیا برای شروع یک کسب و کار جدید نگرانی دارید؟
شاید شما هم مانند کوین پلانک در حال حاضر در یک پارکینگ یا زیرزمین کار می‌کنید و به دنبال راهی برای به فروش رساندن اولین تولیدات خود هستید یا شاید هم در چند سال گذشته در این مسیر تلاش‌هایی کرده‌اید، ولی به نظر می‌رسد به حد کافی مورد توجه مردم قرار نگرفته است. درست یا غلط، مشکل داشتن یک کسب و کار در مقیاس کوچک این است که مردم فکر می‌کنند که اندازه یک کسب و کار به طور مستقیم با کیفیت، قابلیت اعتماد و قیمت محصولات ارتباط دارد. آن‌ها بر این باور هستند که نداشتن یک دفتر کار بزرگ با تعداد زیادی کارگر، نشان می‌دهد که شما در کارتان حرفه‌ای نیستید. این تصور به خاطر هزاران کسب و کارهای آنلاین کوچک و نوپایی شکل گرفته که در طی سال‌های گذشته با شکست مواجه شده‌اند.
در این مقاله، با راهکارهای عملی برای این که یک کسب و کارهای آنلاین کوچک وسیع‌تر به نظر برسد، آشنا می شویم.

کسب و کارهای موفق بسیاری در ابتدا کوچک بودند، ولی بزرگ به نظر می‌رسیدند.آیا می‌دانید نقطه اشتراک دیزنی، اپل، خودروسازی لوتوس،‌ هارلی دیویدسون، گوگل، ماتل، هیولت پاکارد، آمازون، مگلیت و شرکت شمع‌سازی یانکی چیست؟ همه این‌ها ابتدا شرکت‌های کوچکی بودند که توسط کارآفرینانی با تجربه بسیار کم و در جاهایی مانند پارکینگ و زیرزمین شروع به کار کردند. البته متاسفانه این ماجراها به تدریج فراموش می‌شوند و به همین دلیل است که صاحبان شرکت‌های نوپا یا کوچک همچنان در مورد کسب و کار خود نگرانی دارند.همان‌طور که متوجه شدید مسأله‌ای که با آن روبرو هستیم، شباهت زیادی به معمای مرغ و تخم‌مرغ دارد. پیشرفت و بزرگ کردن مقیاس کسب و کار نیاز به پول دارد و پول درآوردن وقتی که تجربه کافی نداشته باشید مشکل است. از طرف دیگر اگر مشتری نداشته باشید، نمی‌توانید تجربه‌ای کسب کنید؛ چون مشتریان تمایل دارند قبل از این که پول بدهند بدانند که از شرکتی بزرگ و موفق خرید می‌کنند.
به گفته استیون‌ هاوارد از خدمات بازاریابی ‌هاوارد، مدیریت تصورات مشریان از شرکت بر این مسئله استوار است که هر چیزی که یک سازمان انجام می‌دهد یا انجام نمی‌دهد بر نقطه نظر مشتریان نسبت به آن سازمان، عملکردش، تولیدات و خدماتش اثرگذار است. این نقطه نظرات بر توانایی این سازمان در به کارگیری منابع مالی و مشارکت‌هایی که برای دستیابی به اهدافش نیاز دارد، موثر است.در حقیقت اغلب این‌گونه درنظر گرفته می‌شود که شرکت‌های کوچک خدمات بهتری به مشتریان ارائه می‌دهند و قابل اعتمادتر هستند. اگرچه داشتن یک کسب و کار کوچک هیچ مشکلی ندارد، ولی شما هم نمی‌خواهید که دیگر افراد و سازمان‌ها مقیاس کوچک فعالیت شما را با کمبود پتانسیل حرفه‌ای اشتباه بگیرند. لذا شما نیاز دارید که تصورات افراد نسبت به شرکتتان را مدیریت کنید.شما باید درمورد کسب و کار خود از نقطه نظر شخص ثالث فکر کنید. اگر از بیرون به شرکت خود نگاه کنید، چه تصویری از آن برایتان ترسیم می‌شود؟ اگر بخواهید به طور صادقانه نظرتان را بگویید، ممکن است کسب و کار شما بی‌نظم، بی‌هدف، غیرحرفه‌ای و بی‌تجربه به نظر برسد.
خبر خوب این که تا زمانی که شما یک ایده تجاری خوب و تمایل به سخت کار کردن داشته باشید و هرکاری که برای رشد شرکتتان نیاز است انجام دهید، می‌توان گفت که شما در حال نزدیک شدن به هدف خود هستید.
منبع:payment24.ir