14 توصیه برای دستیابی به شادی بهره ور:آنچه باید کنار بگذاریم
اما آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا گاهی ناراحت هستید و به ندرت طعم شادی و رضایت از زندگی را چشیدهاید؟ شادمانی یک عادت درونی و ذهنی است که تقویت آن نیازمند ایجاد و بهبود عادتهای سازنده و کنار گذاشتن عادتهای منفی و مخرب است.
قدیمیها میگفتند که ترک عادت موجب مرض است. چقدر با این جمله موافقید؟ ما احساسات و عادتهای زیادی با خود داریم که گاه موجب درد، تنش و رنج ما در زندگی میشوند.
احساسات و رفتارهایی که باید خود را از آنها رها کنیم تا به شادی و بهرهوری دست یابیم. خوشحالی هیچ ارتباطی با داشتهها و نداشتههای ما ندارد بلکه یک حس درونی و مسلم برای شاد بودن است.
در ادامه چند اشتباهی را که باعث از دست رفتن شادی در زندگی می شوند، مرور می کنیم. زمانی که شما انجام کارهای اشتباه را ترک میکنید، فضای بیشتری برای چیزهایی که شما را خوشحال میکنند ایجاد میشود:
1.ژست حق به جانبی را کنار بگذارید
تعداد کمی از ما پیدا میشویم که بتواند قبول کند دیگران درخصوص او بگویند که فلانی اشتباه میکند، در واقع همه دوست داریم که همیشه حق با ما باشد حتی اگر این حق به جانب بودن به بهای پایان روابط عالی ما با دیگران یا باعث میزان زیادی از استرس و تنش در ما و سایرین گردد. خود را وارد بازی چه کسی درست میگوید و چه کسی نادرست، نکنید. در عوض به این گفته وین دایر عمل کنید و این پرسش را پاسخ گویید:
"آیا من دوست دارم حق با من باشد، یا دوست دارم مهربان جلوه کنم؟"
زمانیکه ما خودمان را از همه افراد عاقلتر و کاملتر بدانیم و فقط روی گفته و رفتار خودمان تاکید کنیم و خودمان را تایید و دیگران را رد کنیم و به انها توجه نکنیم و به حق و حقوقشان احترام نگذاریم حق به جانبی کرده ایم .ناسازگاری و خودبزرگ بینی و غرو زیربنای این عادت مخرب هستند. بهترین رویکرد این است که هر کس اعتقادات و روش خود را دنبال کند و به دیگران هم اجازه بدهد به روش خودشان زندگی کنند و اعتقادات خود را داشته باشند.
2. نیاز به کنترل کردن را متوقف کنید
بعضی از ما با حسی سلطهجویانه علاقمندیم تا بر هرچیزی دور بر خود اعم از موقعیتها، رویدادها و افراد کنترل و نظارت داشته باشیم. خواه این آدمها از عزیزان و دوستان و یا همکاران ما باشند و خواه غریبه هایی که در خیابان میبینیم، گاهی احساسی درون ما وجود دارد که ما را به سلطه جویی فرا میخواند. سلطه جو شخصی است که دیگران را استثمار می کند، مورد استفاده قرار می دهد، و خودش و دیگران را به عنوان «اشیا»، کنترل می کند. انسان سلطه جو یک فروشنده است که به ما کالایی را میفروشد بدون این که واقعاً قصد خرید آن را داشته باشیم یا یک پدر مستبد است که در مورد رشته تحصیلی آینده ی پسرش تصمیم می گیرد بدون این که به نظر و علائق او اهمیت بدهد. به نیازها و خواسته های دیگران احترام بگذارید و نتیجه خوشایند آن در زندگی خود را احساس کنید.
3. تقصیر را به گردن این و آن نیندازید
بازی سرزنش دیگران را متوقف کنید و به خاطر داشته باشید که سرزنش کردن و گناه را بر گردن دیگران انداختن، هرگز اصل و واقعیت را تغییر نخواهد داد. بازي سرزنش همیشه انسانها را به دردسرهای بزرگ انداخته و موجب به وجود آمدن وقايع و درگيريهاي بزرگي همانند جنگها، دعواها و منازعات تأسفبار خياباني و در طيف وسيعترش درگيري در روابط بين فردی و ميزان زيادي از ناكامي و ناخشنودي در زندگي انسانها بوده است. بازي سرزنش معمولاً تأكيد بر مقصر بودن، عوامل بيروني است، به جاي آن كه بطور فعّال در پي آن باشيم كه دست به تغييراتي بزنيم و خود مسئولیت را عهده دار شویم. بيشتر نارضايتي و ناخشنودي افراد ناشي از عدم پذيرش مسئوليت شخصي خود در مسير ارضاء نيازها و خواستههايشان است و موجب میشود که جادة تغيير مسدود گردد.
4.گفت و گوی درونی منفی گرایانه را متوقف کنید
همه ما روزانه بارها و بارها شاهد گفتوگوهایی هستیم كه در ذهنمان صورت میگیرد و مخاطب آن خودمان هستیم. هر نوع مكالمه درونی كه رفتار ما را محدود کند، گفتوگوی ذهنی منفی به حساب میآید، درحالی كه مكالمه درونی مثبت باعث میشود احساس خوبی داشته و سرشار از انگیزه شویم. مکالمات درونی منفی، ما را از مسیر موفقیت دور می کنند. چه بسیار افرادی که به خود با ذهنیت خودتخریب، آلوده، مسموم و منفی صدمه میزنند. اکهارت تال میگوید، ذهن اگر آن را به درستی بکار بندیم، ابزاری خارقالعاده است اما اگر از آن استفاده غلط شود، بسیار مخرب خواهد بود.
5.باورهای محدودکننده را متوقف کنید
باور ایدهای است که باعث جهت دادن به فکر و ذهن می شود. یک باور محدودکننده یک ایده منفی است که افکار و رفتار ما را محدود میکند. باورهای محدودکننده خود درخصوص توانمندیها و ناتوانیها و ممکنها و ناممکنها را متوقف کنید. الی راسل میگوید، یک باور ایدهای در ذهن نیست، بلکه ایدهای است که ذهن را در آغوش خود دارد.
در واقع برخی از باورهای محدود کننده در اعماق ذهن ما جای دارند و ویرانگر اصلی شادی و موفقیت ما هستند. باورهایی مثل « من شاد خواهم بود اگر…» که برای شاد بودن اما و اگر میآورند.
6. نقزدن را متوقف کنید
حتما در طول زندگی خود با آدمهایی مواجه شدهاید که درخصوص زمین و زمان نق میزنند. گاهی اوقات نیز این نق زدن آن قدر ادامه دار شده و در وجود ما تثبیت می شود که خودش را به شکل یک رفتار نشان داده و در واقع جزو یکی از ویژگیهای شخصیتیمان می شود. دشوار است بتوانید هر مشکلی را بدون زحمت و تلاش و فقط با نق زدن حل کنید. شاد بودن موجب میشود که به مشکلات، از جنبههای مختلف بنگرید. به یاد داشته باشید، هیچ کس نمیتواند شما را غمگین کند، و هیچ شرایطی توان آن را ندارد که شما را بدبخت کند مگر آنکه خودتان در را بروی غم و بدبختی بگشایید. به هیچ عنوان قدرت تلقین مثبت را دست کم نگیرید و وقت خود را بر سر نقزنی اتلاف نکنید.
7.زرق و برق انتقاد گولتان نزند
انتقاد هرچند جذاب و روشنفکرانه به نظر میرسد اما حتی در مثبتترین شکل خود، سریع ترین راه برای رنجاندن آدم ها و ویران كردن دوستی هاست. دستورات کنایه آمیز و آمیخته با طعنه، موجب پریشان کردن و تحقیر نمودن روابط شده و به منش و غرور اطرافیان آسیب میرساند. انتقادات خود را در لفافه گوشزد کردن و یادآوری ارائه کنید. این واقعیت را بپیذیریم که همه ما متفاوت و در عین حال شبیه به یکدیگریم. همه ما میخواهیم شاد باشیم، و همه میخواهیم دوست بداریم و دوست داشته شویم. همه ما به دنبال چیزی هستیم و این چیز آرزوی تمام ما است.
8. بر اساس انتظارات دیگران زندگی نکنید
بسیاری از ما زندگی خودمان را نمیکنیم بلکه بر اساس تفکرات و صلاحدید دیگران و تصمیمات آنها (این دیگران میتوانند دوستان، دشمنان، معلمها، دولت و رسانهها باشند) زندگی میکنیم. آنها ندای درون خود را نادیده میگیرند چرا که سرشان گرم راضی کردن دیگران و زندگی کردن براساس انتظارات و توقعات آنها است. آنها فراموش کرده اند که چه چیزی شادشان میکند، چه چیزی میخواهند، و چه چیزی نیاز دارند و بالاخره آنها خودشان را فراموش کردهاند. زندگی میهمانی بالماسکه نیست پس نقابتان را بردارید و خودتان باشید. اگر دیگران از آن خوششان نمیآید، شاید وقتش رسیده که میهمانی جدیدی را پیدا کنید و طبق انتظارات دیگران زندگی نکنید.
9.احساستان را فرونخورید
حرف دلتان را بزنید. اگر به کسی علاقمندید، به او بگویید و یا حداقل بنویسید. اگر کسی ناراحتتان کرده است، به او بگویید و از ابراز احساسات خود نترسید. مطمئن شوید که اطرافیانتان از احساستان باخبر باشند.
10.وابستگیهایتان را رها کنید
وابستگی نگاهی محدود و بسته به دنیای پیرامون ماست چرا که وابستگی شکلی از اسارت است. خود را از وابستگیها رها و دلبستگیهایتان را تقویت کنید.
11.گذشته را رها کنید
گذشته خاطرهای است که گذشته است، و فرو رفتن در آن و حسرت گذشته ها را خوردن فقط لذت زمان حال را از شما میگیرد.گذشته داستانی ذهنی است که میتواند تغییر کند. پس چرا داستان زندگی گذشته خودمان را طوری که حالمان را خوب کنید تعریف نکنیم؟ وقتی با واقعیت اکنون میجنگید، در جنگ اگرها و انکارها خودتان را زخمی میکنید. در عوض وقتی هوشمندانه زندگی میکنیم، خودمان را در لحظه غرق میکنیم. والا، این لحظههای گرانقیمت را با فکر کردنهای مداوم درخصوص گذشته از بین خواهیم برد.
12.مقاومت خود در برابر تغییر را بشکنید
تغییر خوب است. تغییر تنها عاملی است که میتواند شما را از نقطه درجای الف به نقطه مطلوب ب ببرد. تغییر نه تنها در زندگی شما تحول ایجاد میکند بلکه زندگی اطرافیانتان را نیز دستخوش تغییرات مثبت میکند. تغییر را در آغوش بکشید و ازآن استقبال کنید.
13. دست از انگ زدن بردارید
برچسب زدن به دیگران میتواند فرد را به اصلاح وضعیت موجود و البته برعکس، به تشدید عملی ترغیب کند. انسانها به برچسبهایی که به آنها نسبت داده میشود توجه کرده و در جهت برآورده کردن این خصیصهها اقدام میکنند. به قول وین دایر، بدترین شکل نادیده گرفتن زمانی است که ما چیزی را طرد کنیم که هیچ چیز درباره آن نمیدانیم.
14.نترسید
ترس زاییده ذهن آدمی بوده و واقعا بیرون از ذهن او چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. با ترسهای خود آرام آرام روبرو شوید. روزولت میگوید، تنها چیزی که باید از آن بترسیم، خود ترس است.